پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
وقتی که به روزهای قبل از تو فکر میکنممتوجه میشم که تو چقدر خوب کارت رو بلد بودیچقدر توی زندگی من نقش خوش رنگی داشتیآخه کی میتونست فکرشو بکنه که تو از یه آدم گوشه گیر و خجالتی که سعی داره از عالم و آدم فرار کنه تا حالش شاید یخورده بهتر باشهکه شاید بتونه توی خلوت خودش اروم به زندگیش ادامه بده... بتونی یه آدمی بسازی که یه لحظه هم آروم و قرار ندارهیادش بخیر....چقد که پابه پای هم شیطنت کردیمچه شب هایی که تا صبح غیبت اون دخترهای افاده ایی...