نگاهت کردم! قلبم به درد نیامد سرجایش ماند، آرام شد. تازه می فهمم دلتنگی یعنی چه!
من دلم تنگ شده واست، تمام دنیام و دفتر شعرم و پر کرده این دلتنگی... من هیچ وقت نتونستم به این دلتنگی کهنه ی قلبم عادت کنم. دل من هنوزم برات تنگه، با اینکه هستی و حست می کنم بازم تا یه قدم ازم فاصله میگیری دلم تنگ میشه میگیره!...
می گذرد این عمر در دلتنگی بمیرم برای دلم که پیر شد به پای دلتنگی...