ایرادی ندارد که تخم مرغ هایت را در یک سبد بگذاری، تا زمانی که کنترل کنی که چه اتفاقی برای سبد می افتد.
هر هنرمندی زندگینامه خود را می نویسد.
وقتی با کودکی روبرو می شوم، مرا از دو جنبه الهام می بخشد؛ مهربانی برای چیزی که هست، و احترام برای چیزی که خواهد شد.
اولین چیزی که منشی تایپ می کند، لغت رئیس است.
بخش های مختلف جهان، نگرش های متفاوتی نسبت به شکست دارند. مسلما شهامت بیشتری نیاز است تا در سیدنی، یا پاریس، یا لندن، یا ژاپن، یا سنگاپور کارآفرین باشید... ولی همۀ کارآفرینان دنیا را آنطور که باید باشند می بینند، نه آنطور که هست.
هیچ چیز کاملا تصادفی اتفاق نمی افتد. بلکه مسئلۀ افزایش اطلاعات و تجربه است.
من هیچ چیزی راجع به تاریخچه موسیقی نمی دانم.
خشونت آخرین پناهگاه نالایق ها است.
تو نمی توانی به کسی چیزی یاد دهی، فقط می توانی به او کمک کنی که آن را درون خود پیدا کند.
آینده متعلق به کسانی است که امروز برای آن آماده شوند.
خوشحال باش، ولی هرگز قانع نباش.
شهادت تنها راهی است که انسان می تواند بدون توانایی به شهرت برسد.
دیدگاه من اینست که هیچ زمان بدی برای نوآوری وجود ندارد.
من می توانم در مقابل هر چیزی مقاومت کنم به جز وسوسه.
عشق روحی است که در دو بدن قرار دارد.
هیچ کس یک زن به دنیا نمی آید، بلکه یک زن می شود.
مردم کیفیت چیزی که به آن ها ارائه می دهید را حس می کنند.
من زندگی می کنم که موفق شوم، نه این که تو یا کس دیگری را راضی کنم.
تو نمی توانی فقط به شیوه ای منفی زندگی کنی. به دنبال مثبت ها باش.
من آمادۀ مردن هستم، ولی هیچ علتی وجود ندارد که من برای آن آمادۀ کشتن باشم.
من فیسبوک را وقتی که 19 سالم بود شروع کردم. در آن زمان چیز زیادی راجع به تجارت نمی دانستم.
مطمئن ترین معیار نظم و مقررات، فقدان آن است.
تو نمی توانی هم کار کنی و هم در خانه کنار فرزندت باشی. ولی هر دو را می خواهی.
نبود پول، ریشۀ تمام شرارت هاست.