متن عباس رئیسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عباس رئیسی
آنقدر جنس گرانست نتوانی بخری
خط فقرروبه فرارست چه توانی بخری
قیمت سکه وارزاق همه روبه فلک
شیروماست خانه و مسکن نتوانی بخری
بوی خوش را تودگر بار فراموش نما
آنقدر عطر گرانست نتوانی بخری
دل اگر پرزغم و ناله فراوان داری
دل شاد و لب خندان که توانی بخری...
دلا تا کی بفکر نان و آبی
دلا تا کی بدنبال سرابی
دلا تا کی بنالی از زمانه
چرا ریزی تو اشکهای شبانه
چرا از غصه بی تابت ببینم
چرا مانند مهتابت نبینم
دلا تاکی کشی بار مصیبت
چرااندوه وغم گرددنصیبت
بیا و عقده ها ازدل تو واکن
بیا و...
آمده میلاد رضا یاغریب الغربا
کن نظر بر فقرا یا غریب الغربا
با دلی زارو غمین خواسته ملت همین
ده نجات از کرونا یا غریب الغربا
همگی دست به دعا یا غریب الغربا
کن تو نابود کرونا یا غریب الغربا
یا غریب الغربا یا غریب الغربا
یاد اون زمان جنگ و یاد ماشه و تفنگ
یاد وقتی ماکشی با جون ودل کلندنگ
یاد وقتی که ماخوند دعای کمیل تو سنگرون
وقت حمله لووو همه شبو واختده جون
به شوخی به هم ماگفته که نور بالا ازدی
چه بودن باالتماس دل به دریا ازدی
یاد یقلبی و...
میخوام زنگی بزنم به گذشته های دور
میخوام دردودل کنم من با ی سنگ صبور
دنبال ی دوزاری با ی باچه تلفن
هرچی دوس دارم بگم پشت خط تلفن
بگم آی دوستای خوب مردم نیک جنوب
بیاین تاباهم بسازیم خونه با چندل وچوب
بیاین تا ماشینای لوکس بزاریم گوشه کنار...
اینروزا دلهای همه ابری وهم بارونیه
چون جای خیلی از چیزا تو زندگیشون خالیه
هوای شهرما بازم گرمه و هم آفتابیه
ولی چه سود خونگرمی کو خودش دلنگرانیه
عجب حکایتی شده
رسم ورفاقتی شده
ویروس نشونه ای شده
نشستن توخونه ها دیگه بهونه ای شده
یادش بخیر گذشته ها ویروسا...
کف زنیدشادی کنید روز روز دختراست
جشن گیرید پایکوبید روز روز دختراست
دخت غمخوار مادر میشود در زندگی
پرتو افشانی کنید روز روز دختراست
دختران گل میشوند بهر پدر
گل بچینید گل بریزید روز روز دختراست
هرکه دارد دختری در خانه اش
پادشاهی میکند چون روز روز دختراست
دختران هم...
خوش آنسری که درآنسر بود هوای حسین
خوش آندلی که در آندل بود ولای حسین
خوش آن تنی که به کوی حسین سپارد جان
خوش آن بدن که شود خاک کربلای حسین
خسته ایم تا پای جان ایستاده ایم
جان بکف با فتخار ایستاده ایم
ما سفیدپوشان کنار مردمیم
بهرملت نزد داور روسفید ایستاده ایم
مردم بندر خداباد یارتان
ما برای جانتان تا پای جان ایستاده ایم
بپاس تقدیر از کادر درمانی استان هرمزگان همچنین خواهرزاده عزیزم آذین
گویندهمه که دیدن یار خوشست
بهترزهمه لحظه دیدار خوشست
شیرینترازین عیش چه باشد توبگو
گویم مرا یاد رخ یار خوششت
گفتی که زمن خسته شوی گفتم خیر
گفتی که زمن دل ببری گفتم خیر
گفتم که بیا تا که شویم یار
گفتی که شوم یاورت ای یارولی خیر
گفتم دلم از عشق تو ریش است
گفتی که شوم مرحم اسرار ولی خیر
گفتم که بیا تا که تورا سیر ببینم...
دستم بسوی تو دستی برآسمان
دست دگر کجاست که خاکی بسر کنم
یاد زمان بچگی کوچیکی چولکی
یاد ان شیطونی و گازیای الکی
گازی هفت سنگ بالا دارکلکا
تیله بازی توکوچه چه خاشه سنگ چلکا
وقتی که بارون شهوند فوری چکمه پا ما که
توهووتو بارونو همه گل بازی ماکه
وقتی که بارون شرخت سقف خونه هوشکه
خنده و ی تشت زیرش...
عجب حال و هوائی داشت سیریک
پسین دلگشائی داشت سیریک
همیشه سال نو هنگام نوروز
مسیر باصفایی داشت سیریک
به همراه تمام اهل خانه
ببستیم بارو حرکت سوی سیریک
زچالاکو بگویم یا کنکی
چه به گویم زبیلائی سیریک
زرستمها بگویم یا بناری یا کمالی
چه نیکو مردمی مردان سیریک
بیاد...
دل من دلبری دارد ودلبر دلبری دیگر
ولی اوگر رود روزی نگیرم دلبری دیگر
اگردل دلبرم گردد وگر دلبردلم گردد
چگونه من بیارایم دل ودلبر به یکدیگر
اگردل دلبرو دلبردل و باهم کنند سکنی
چگونه من دهم تشخیص دل ودلبر زیکدیگر
بیا ایدل من و تو یار هم باشیم
که...