سخت می گذرد این غم
دراین سازش روزگار
همراه خون دل های بی امان...
مغز پر درد
همراه قلب پرخون
با دل پرزخم
همراه زبان پر نیش...
مهرت
بدجور به دل می نشیند
تو تنها بهاری
که با پاییز آغاز می شود!...
در این داستان پر ماجرای زندگی
من به هیچکس بد نکردم
جز💔 دلم...
پیچک عشق تو در پای دلم پیچیده است
با خیال خام داری دلربایی می کنی...
بهزاد غدیری/ شاعر کاشانی...
برده ای دل ولی نمی دانی ، تو غرور همه فراهانی
زود برگرد و زود بیا ، مانده ام در میان ویرانی ......