کاش کسی پاییز را سر و ته می کرد! برگ ها به درخت میچسبیدند تو به من..
پس از تو ای دلاویزم؛ هرات بعد چنگیزم که هر روزی فرو ریزم به دست پادشاهی نو
عشق یعنی غزلِ رفتنش آغاز کنی به تهِ مصرعِ اول نرسی، برگردد!
بار دیگر طرح کن با من سوال عشق را تا منِ ماهی بگویم پاسخ قلاب چیست!
تو همان چُرتِ خوشِ اوجِ سحرگاه منی که به اندازه ی عید رمضان می چسبد!
کمیِ فاصله ها شاخص نزدیکی نیست من کنارت، به موازات تو ترسیم شدم