پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
آن یکی دانم ز بیخویشی خویشناله میکردی ز درویشی خویشگفتش ابرهیم ادهم ای پسرفقر تو ارزان خریدستی مگرمرد گفتش کاین سخن ناید به کارکس خرد درویشی آنگه شرمدارگفت من باری به جان بگزیدهامپس به ملک عالمش بخریدهام......