من پشت هم انگار سرم خورده به دیوار یک غده بدخیم درونم شده بیدار این درد سر از جان من خسته ی بیمار میخواهد اگر جان، که فدای خم مویش در بستر باران، غم عاشق کش آبان در فکر یکی، مست بیایی به خیابان هی چرخ به دور خودت، هی...