متن فکاهی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فکاهی
یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه
که وقتی گرسنت می شه نمی تونی درس بخونی
وقتی هم که سیر می شی نمی تونی درس بخونی
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره
یا گرسنه ای یا سیر …
من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن
بعد خودشونم یادشون میره کجاس…
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو ۷ تا سوراخ موش قایم می کنیم تبحر خاصی دارن!!!
یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه، مدام بهانه می گیره و … به نظرتون اگه بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب می شه؟
یه روز به لقمان گفتن «ادب از که آموختی؟» سرش رو به علامت تاسف تکون داد و گفته خسته نمی شین از این مسخره بازیا؟
دیشب پوست هندونه رو گذاشتیم دم در
مامور شهرداری آیفونو زده میگه :
با ژیلت تمیزش کردین؟
یعنی دیگه آب شدیم رفتیم تو زمین….
نمیفهمه گرونیه
سر امتحان شهری دختره اومد نشست پشت فرمون
سرهنگه گفت روشن کن برو عقب.. !!
دختره ماشینو روشن کرد
پیاده شد رفت عقب نشست
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣَﺮﺩ است ….
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ
ﻫﺮﭼﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﺎﻕ ﺷﻪ !!!
ﻭﻫﺮﭼﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﺮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺗﺶ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺑﺪ ﻣﻴﮕﻢ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ؟؟؟
والا …. چه اعتماد به نفسی دارن این...
بچه ها وقتی بال مرغ کباب میکنین بهش نمک نزنین ….
اونجا زیر بغل مرغه خودش عرق میکنه شوره
دنبال دختر آفتاب مهتاب ندیده نباشین …
هم کمبود ویتامین D داره
هم شب کورى داره و هم کچله :)))
دو توصیه خیلی مهم:
اول اینکه : هیچ وقت به انتخاب های همسرتان نخندید؛ شما یکی از آنها هستید.
دوم اینکه : هیچ وقت به انتخاب های خودتان افتخار نکنید؛ همسرتان یکی از آنهاست
فدایت ای گل زیبای هستی، نمی دانم کجا بی من نشستی، قشنگی های فردایم تو هستی، یگانه گنج فردایم تو هستی، ... قسمتی از نامه ی چوپان دروغگو به همسرش به مناسبت روز زن!
جوک مهمونی
“ببخشید دیگه، خوب نشده بود” چیست؟
یکی از جملاتی که میزبان بعد شام میگه
تا مهمون ها شروع کنن به تعریف از غذاهاش
ما زشتا رو وقتی میخوان دلمون نشکنه
بهمون میگن چه چهره معصومی داری :/
جوک با حال بورس
اطلاعات من در مورد بازار بورس
در این حده که سبزا بهتر از قرمزان - -
بابام دیروز رفت مسافرت. دینام کولر رو هم با خودش برد.
اعتراف می کنم که اولین باری که رفتم کارواش من هم همراه کارگرها داشتم ماشین رو می شستم که مسئول کارواش اومد خجالت زده جمعم کرد! خوب چی کار کنم فکر کردم زشته اونا ماشین من رو بشورن و من وایستم نگاه کنم
1. همان، ص 410.
غفلت از خدا
زرتشتیئی را گفتند: «انّا لِلّه و اِنّا اِلَیه راجِعُون» را تفسیر چه باشد؟ گفت: من تفسیر آن ندانم، اما این قدر به یقین دانم که در میهمانی و عروسی و مجلس انسش نگویند
1. کلیات عبید زاکانی، ص 475.
سرباز فراری
سربازی را گفتند: چرا به جنگ نروی؟ گفت: به خدا سوگند که من یک تن از دشمنان را نشناسم و ایشان نیز مرا نشناسند، پس دشمنی میان ما چون صورت بندد؟