نشست زیبا برف وسیع و تنها برف سپیدِ آرامش سیاهِ ژرفا برف بسیط ِ بی صورت ظهورِ معنا برف خموش می خواند قصیده اش را برف چه خانقاهی شد در این تماشا برف بچرخ ،هوهو،باد برقص هاها برف و برف می آید و برف ،برفابرف... عدم به وجد آمد نشست...