جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
من دلم انگور می خواهد، چو تاکستان بخنداز لبت یاقوت می بارد، انارستان! بخنداز شراب چشمهایت جرعه ی نابی بدهکوزه ها را بشکن از بیتابی مستان بخندصید می خواهی؟ پریزاد کمان ابرو به دست!من پلنگ اهلی ام، آهوی دشتستان! بخندگیسوانت موجهای وحشی دریای عشقمثل ساحل بر لب یک عصر تابستان بخندهُرم آغوشت هوای شرجی و داغ جنوبگرمی خرماپزان! جادوی نخلستان! بخنددلخوشی هایم گره خورده به باغ روسریتچادرت سقف امید این خیالستان بخندتا عس...