اغیار محو چاک گریبان او شدند پیراهن دریده ی ما را کسی ندید
جز دل آزاری ازین گنبد گردنده که دید؟
هم یادِ توام بس ، به تو چون دسترسم نیست...
بوسه بر دستت زنم گر در فغان آری مرا
چون شعر بد به خاطر، نتوان سپرد مارا...