متن تک بیت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تک بیت
ریختی ای دل به پای این وآن اشک ،ای دریغ!
دور تا دورِ تو جز مُشتی نمک نشناس نیست.
با تو دلم در بند حرف آن و این نیست
دنیا کنار تو برایم جز یقین نیست
خداوندا
به ره
فانوسی افروز
کند
شبهای تارم را
به چون
روز
در دعوی عشقت
کنم
اینگونه
اقامه
کز جور تو
بر تن
بدریدم
همه جامه
گر چه رفتی از برم در خون من جاری شدی
چون نفس ،همسایهٔ دیوارِ تنگِ سینه ام
کاش میشد جان دهد عاشق به پای عاشقی
تآکه هر بی یال و کوپالی نگوید عاشقم
هر زخم کهنه را، باد بیصدا میبرد
خواهی نخواهی جوانیات را، پیریات میبرد!
کو تپشهای دلم؟ کو اشتیاق و التهاب؟
آه... ای شور و شرارِ زندگی! بر دل بتاب!
یخ نمود امواجِ جان، از شور و حالِ زندگی
آه... ای گرمای مِهرِ عاطفه! بر جان، بتاب!
قایقِ احساسِ دل، در گِل نشست از خستگی
موج، موج سینهام، از دستِ غم، گردیده آب
مهرَش به دل و حسرت او قسمت ما شد
در بند دلم ماند ولی عشق شما شد
میتوان گاهی در آتش گشت دنبال بهشت
من تو را با چشم قلبم انتخابت کردهام!
گفتم به بلبلی که علاج فراق چیست؟
از شاخ گُل فِتاد و تپید و مُرد!
تا هستمو، صفای رویا هست
امّید را نمیدهم، از دست
در پی ی امنیتم. آه ای نجیب پر غرور
سر نهم بر شانه ی امن تو یا دامان تو؟
اگرچه می رَوَد از آسمان،ولی جلد است
دوباره بر می گردد کبوتر خورشید.
وَباز جشنِ شراب است و سوروساتِ غزل
شده ست لبریز از شعر، ساغرِ خورشید
سپیده می رسد و پرت می شود انگار-
-حواسِ پنجره ها ، در برابرِ خورشید
شکسته،کشتیِ بی بادبانِ دل،امّا-
-رسانده است خودش را به بندرِخورشید
شده ست غرقِ تماشا،نمی رَوَد یکدم-
-هوای دیدنِ آیینه،از سرِ خورشید