متن تک بیت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تک بیت
نه ذرّه ذرّه پوسیدن،درون پیله ی عادت
میان این گلستان بی گمان پروانگی بهتر
از این میخانه ها دل می کنم، بی هیچ تردیدی
برای عاشقِ تنها، شرابِ خانگی بهتر
مرا از هر دو عالم ،گوشه ی ویرانگی بهتر
همین یک لقمه نان از سفره ی شاهانگی بهتر
مجنونِ «تو»، شد در تمامِ لحظههایش
لیلای شیداگشتهی احساسِ خسته
دل شد کنون، یک جامِ غم؛ یک کاسهی خون
دل شد کنون، لیلای بیپروای مجنون
در شورِ دلم، میتپد امواجِ وفا؛
حس کن تو مرا؛ از دلم اصلا بِنِویس!
کاش، میگشت رها، از تبِ تنهایی خویش
لحظههای عطشِ پُرغمِ پنهانیِ من
چه داند خوابناک مست مخمور
که شب را چون به روز آورد رنجور
گر تو را با ما تعلق نیست، ما را شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست، ما را تاب نیست!
بال شکسته است کلید در قفس
این فتح بیشکستگی پر نمیشود
تا آخرین نفس،
به کنارم بمان؛ نرو!
با تو،
دلم،
پُر از:
تپشی عاشقانه است.
میان ماندن و رفتن،بهارِ عمرِ من طی شد
نمی خواهم مردد باشم از این بیشتر،کافیست.
قدم در راه بگذار ومپرس ازچند و چون،ای دل!
زمان از دست خواهد رفت، امّا و اگر کافیست
غمِ یک لقمه نان تااطلاع ثانوی تعطیل
من و مِی خوارگی ها،خوردن خون جگر کافیست
مرا لبخندِ ماه و آفتابی مختصر کافیست
پتوی کهنه ای و نیم خشتی زیرسر کافیست