گفتمش : مرد دریا هستم ! جز دل ِ دریایی ، هیچ ندارم همراه... گفت :آدمی ماهی ِ زهر آیینی ست! مسمومی! ...و گذشت!
پدر ای چراغ خونه ! مرد دریا، مرد بارون با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون هر چی دارم از تو دارم، تو بهار آرزوها هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا پدرم روزت مبارک