پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گفتمش : مرد دریا هستم !جز دل ِ دریایی ،هیچ ندارم همراه...گفت :آدمی ماهی ِ زهر آیینی ست!مسمومی!...و گذشت!...
پدر ای چراغ خونه ! مرد دریا، مرد بارونبا تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندونهر چی دارم از تو دارم، تو بهار آرزوهاهنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا پدرم روزت مبارک...