نشسته ام به تماشای چشم چون پری ات که سهم من بشود یک نگاه سرسری ات که سهم من بشود سرزمین موهایت اگر اجازه دهد مرزهای روسری ات زمان عرضه ی لبخندها حواست نیست که کشته می دهد این خنده های دلبری ات نگاه کن که دوباره به خود بگویم...