نشسته ام به تماشای چشم چون پری ات
که سهم من بشود یک نگاه سرسری ات
که سهم من بشود سرزمین موهایت
اگر اجازه دهد مرزهای روسری ات
زمان عرضه ی لبخندها حواست نیست
که کشته می دهد این خنده های دلبری ات
نگاه کن که دوباره به خود بگویم کاش
که این نگاه نباشد نگاه آخری ات
مگر چه کرده دلِ بی گناه من خانم !
که_دل_نمی_کنی_از_شیوه_ی_ستمگری_ات
چه_قدر_مثل_تو_باشم،_تو_هم_کمی_من_باش
که_در_معامله_ثابت_شود_برادری_ات!
ZibaMatn.IR