بداغ نامرادی سوختم ای اشک طوفانی به تنگ آمد دلم زین زندگی ای مرگ جولانی در این مکتب نمیدانم چه رمز مهملم یارب که نی معنی شدم، نی نامه و نی زیب عنوانی از این آزادگی بهتر بود صد ره به چشم من صدای شیون زنجیر و قید کنج زندانی...