متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
متن جوانی
زیبا متن : مرجع متن های زیبا
جملات جوانی
جمله جوانی
در جوانی پیر بودن، ای خدا درد بدی است
خسته از تزویر بودن، ای خدا درد بدی است
غرق در تاریکی شبهای ظلمت باشی و
از ستاره سیر بودن، ای خدا درد بدی است
شوق پروازت به سر باشد ولی بی بال و پر
در قفس زنجیر بودن، ای خدا درد بدی است
ماتِ رؤیا باشی و کابوس بینی تا سحر
خوابِ بی تعبیر بودن، ای خدا درد بدی است
بی گناه آلوده ایم و تا قیامت مجرمیم
دردِ بی تقصیر بودن، ای خدا درد بدی است
سرنوشتی را به پیشانی نوشته روزگار
خسته از تقدیر بودن، ای...
متن هادی نجاری
ارسال شده توسط
اشعار هادی نجاری
متن شعر
متن جوانی
متن پیر بودن
متن درد
نامش را گذاشته ام صبرِ غم انگیز؛
نام تمام روزهایی که با اشتیاقی ناب، وصال می خواستیم اما به فراق گذشت و بعدترها ما نفس بریده تر از آن بودیم که رسیدن خوشبختمان کند!
نام تمام روزهایی که قرار بود جوانی کنیم، جاهل باشیم، کفه ی کارهای احمقانه مان سنگین تر باشد اما گوشه ای نشستیم و به غریب ترین شکل ممکن، طوری که حتی عزیزترین هایمان ندیدند، پیر و پیرتر شدیم و آن روز خوبِ بعد از شب و روز درس خواندن ها، میهمانی نرفتن ها، اشتباه نکردن ها، هنوز هم که هن...
متن دلنوشته
متن بهار عظیم پور
متن صبر
متن جوانی
متن زندگانی
جوانی
ورق می خورد
فصل های پیری
جوانی ام کجاست...
متن چامک
ارسال شده توسط
چامک ها
متن جوانی
جوانی کُنید ؛
جلویِ آینه با خودتان حرف بزنید ،
بلند بخندید و بِچَرخید !!
خودتان را بغل کنید !
به دَرَک که چه فکری راجع به تو میکنند !
فکرِ آنها تو را خوشبخت نمیکند ؛
به درک که رفت ...
او فقط راه را برایِ خوشبختیِ شما باز کرده این را دیر یا زود میفهمید ...
یک لحظه تصور کنید پیر و تنها و بیمارید،
( که حتمأ این لحظه را خواهید داشت )
آن لحظه تنها آرزویِتان یک روز از همین روزهایِ جوانیِ شماست که بیهوده برایَش غُصه میخورید و بی هدف شب را صب...
متن دلنوشته
متن سارا ایزدی
متن جوانی
متن کپشن زیبا
عهد جوانی من، بگذشت در فراقت
بازای تا ببویت، باز آیدم جوانی...
متن شعر
متن تک بیت
متن جوانی
متن فراق
متن سلمان ساوجی
سهم ایام جوانی
تمام سرخوشی ها نازنینم، نوش جانت باد
طلوع و آفتاب و روشنی در آسمانت باد
مرا یک نقطه از سیاره گمگشته ای کافیست
که مثل اختر چشمک زنان در کهکشانت باد
بلا گردان مژگان توام ای باغ سرمستی
که فصل نوبهاران بی قرار بوستانت باد
برایم باز گو اسراری از اشراق چشمت را
که طاق عرش مبهوت دو ابروی کمانت باد
بیا تا آنچنان باران بگیرد در هوای تو
که دوش کوهساران آبشار بی امانت باد
نشان از بی نشانی های عالم ده دل ما را
که لبریز ا...
متن شعر
ارسال شده توسط
علی معصومی
متن جوانی
متن اشراق
متن نشان
متن بی نشان
متن علی معصومی
چه دیوانه وار با روزگاران
دست و پنجه نرم می کنیم
به جنگ سرنوشت می رویم
و غصه می خوریم
در جوانی ...
جوانی را ، به پیری مبتلا می کنیم
نه جامِ ساکت و خنده
فقط غصه می خوریم
چه دیوانه وار می زیستیم و دَم نمی زنیم
چه دیوانه وار ...
از روزگاران گذر می کنیم
شمع می شویم و
می سوزیم و حذر می کنیم
رعنا ابراهیمی فرد...
متن رعنا ابراهیمی فرد
ارسال شده توسط
اشعار معاصر
متن رعناابراهیمی فرد(رعناابرا)
متن چه بر سر عشق آمد
متن جوانی
متن پیری
زندگی سرتاسرش عشق است وشور
تا توانی تو جوانی کن ، جوانی ای دلا...
متن شعر
متن تک بیت
متن مهری اژدری
متن زندگی
متن عشق
متن جوانی
*جوانی*
جوانی گرچه رفت من همچنان شادم
ولی شادی نه آن شادیست چون در خواب می دیدم
ولی وقتی شدم بیدار خودم با چشم خود دیدم
که میرفت آن جوانی ولیکن تار میدیدم...
متن جوانی
ارسال شده توسط
پیروز پورهادی
سیمرغ سرنوشت گذشت ایام راخوب نشانم داد ،بی مهری قافله عمر را که سوار بر اسب سرکش زمان تازیانه میزد بر جوانیم،یادش بخیر روزگاری بازیگر آینه ای بودم که برایم زیباترین سرود دنیا رامینواخت ،و من عاشقانه میرقصیدم ،تماشاگراین روزهایم مادر پیری بود که در پایم غمگینترین اهنگ دنیا را با لبهایش مینواخت ،اه اه اه ،من سرمست از جوانیم درتصویر اینه و او با دلی پر از حسرت ....... ......
متن سرنوشت
ارسال شده توسط
سعیدمحمدی پناه
متن سرنوشتم
متن زمان
متن جوانی
«دلنوشته عاشقانه»
اگر دوباره به دنیا بیایم
زندگی ام می شود
آغاز ۱۸ سالگی...
کارت تلفن ، باجه های نارنجی
صدای تو ، سکوت من...
و شیطنت های پسرانه ام...
آه که چه زیبا بود روزهای نوجوانی ام
و چه طراوتی داشت جوانی ام...
اگر دوباره به این جهان بیایم
با همان کارت تلفن و چند سطر نامه
به تو می گویم که...
قطعاً در آینده عاشقت خواهم شد
..
..
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
متن بهزاد غدیری
ارسال شده توسط
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
متن تلفن
متن عاشقانه
متن خاطرات
متن جوانی
متن دلنوشته
متن دلنوشته عاشقانه
.
در این زمانه گناهی که مهربانی کرد
به من بگو که بدانم کدام جانی کرد؟
سلام کردم و چون دیگران نشستم، او
میان این همه آدم مرا نشانی کرد
نگاه کرد؛ سپس خیره شد؛ سپس برخاست
اگر چه خنده من نیز همزمانی کرد
گرفت دست مرا مثل قایقی کوچک
به سمت دورترین نقطه بادبانی کرد
به خشم وحشی طوفان سپرد روحم را
کسی که آمد و با آسمان تبانی کرد
بلند کرد و در آغوش خویش غرقم کرد
شبیه موج که یک کشف ناگهانی کرد
به دست شعر سپردم شعور را دیدم
به پ...
متن شعر
ارسال شده توسط
خوش بین
متن گناه
متن مهربانی
متن سکوت
متن مرگ
متن همزبانی
متن جوانی
بامدادانی که خورشید
بر فرازِ کوهساران
با نوازش گام می زد
گاه با لب های زرّین
بر چمن ها بوسه می زد
گاه با جادوی چشمش
آب ها را رنگ می زد
بارها آن ابرهای تیره و سرد
راه بر او می گرفتند
تا که وا دارند او را
غم بپوشاند به ناگاه
بر زمین و آسمان ها
آنَک آن خورشیدِ عشق و زندگانی
بامدادی، در جوانی
در من امّا، خوش درخشید
آمدم با گرمیِ آن خو بگیرم
ابری آمد
آه
خورشیدِ جوانی هم گذر کرد...
متن مریم رضایی
متن جوانی
متن خورشید
متن شعر معاصر
متن ابر
متن زندگانی
از جوونی بگم؟
یعنی خنده های ساختگی (یاس)
یعنی گریه وقتی تنهایی
یعنی الزایمری موقع رانندگی
یعنی نرسیدن
یعنی نخاستن
یعنی دویدن بی جا
یعنی خدا میخام ببینمت...
متن غمگین
ارسال شده توسط
شازده نه چندان کوچولو
متن جوان
متن جوانی
متن خستگی
از خزیدن میان بستر سرد اصلا از کنج خانه دلگیرم
خانه در ماه میخواهم از زمین و زمانه دلگیرم
زندگی با گلوله های حسود هر نفس هر دقیقه هر لحظه
هوس و عشق و آرزوی مرا می زند دانه دانه دلگیرم
تشنه ام چشمه چشمه بی آبم هفته ها می شود که بی حالم
انتظارم بهار و باران را بی غزل بی ترانه دلگیرم
کودکی کوچ کرده از عمرم ، آخ امروز جوانی چه پر درد است
عاشقی ، اضطراب و تنهایی ، خسته ام از بهانه دلگیرم
دوستت دارم ای پدیده ی پاک، تا ابد عاشق تو خواهم ...
متن شعر
ارسال شده توسط
خوش بین
متن دلگیر
متن زندگی
متن هوس
متن عشق
متن جوانی
متن تنهایی
متن عاشقی
آغوش تو آغوش نه یک مزرعه بنگ است
چشمان تو که چشم نه سرچشمه ی رنگ است
موهای پریشان تو یک جنگل بکروُ
لب های تو لب نه که دوتا توله پلنگ است
ای پرچم افراخته بر قله ی قلبم
حرف سفرت وحشت آوازه ی جنگ است
مانده ست به من از همه ی عشق و جوانی
یک دل که چنان چشم حسودان تو تنگ است
از یاد چنان بردی ام انگار نه انگار
هر لحظه یکی منتظرت گوش به زنگ است
محمد خوش بین...
متن شعر
ارسال شده توسط
خوش بین
متن محمد خوش بین
متن آغوش
متن چشمان تو
متن لب های تو
متن عشق
متن جوانی
متن منتظر
دگر نه جوانی را خواهم بخشید نه لذتی را از پیری خواهم برد وای از دنیای تباه زندگی جزء غرور و اسراف هیچ است زندگی کام به کام هیچ کس وفا نخواهد داشت لحظه به لحظه خوب میگوییم آخر.........
متن غمگین
ارسال شده توسط
Thefaithart
متن زندگی
متن جوانی
متن پیری
متن غرور
چه شد صبرو قرارم وایِ بر من
چه بد شد حال زارم وایِ بر من
جوانی رابه پیری هدیه دادم
سیه شد روزگارم وایِ برمن...
متن شعر
متن جوانی
متن هدیه
متن پیری
متن علی نجفی
جوانی باختیم به رویایی تو ،،
که این باختن مرا عین بردن است
ارس آرامی...
متن ارس آرامی
ارسال شده توسط
Maryam_today
متن باختن
متن بردن
متن جوانی
زمین خلاصه ای از چشم آسمانی توست
غزل برآمده از بازی زبانی توست
نه اندونزی و ژاپن، نه بم، نه هائیتی
تکان دهنده ترین صحنه، شعرخوانی توست
کمی نخند، کمی دور شو، کمی بد باش
که هرچه می کشم از دست مهربانی توست
هرآنچه را بفروشم نمی رسد وسعم
به خنده ی تو که سوغات دامغانی توست
بلوغ زود رسم علت کهولت نیست
اگر که پیر شدم مشکل از جوانیِ توست
دو سال می گذرد من هنوز سربازم
وظیفه ی شب و روزم ندیده بانی توست...
متن شعر
متن یاسر قنبرلو
متن سرباز
متن غزل
متن نخند
متن مهربانی
متن خنده
متن پیر
چه غبار سنگینی روی اینه نشسته است!!
چگونه است...
نمیدانم چندی پیش گردگیری کرده ام!؟
آه ...
ببین شوق جوانی ام کجا رفته؟!
دخترکی که مدام مقابل اینه سرخی انار را بر لبانش طراحی میکرد...
چه زود گذشت!!
نمیدانم شوق جوانی ام را از دست داده ام یا موی سیاه را رایگان به فلک داده ام...
گردی بگیرم از آینه،
رفیقی که ماندگار بود،
چه صادق است آینه!!
یادم امد تنبلی از چه بود.
تنبلی از گردگیری...
از صداقت اینه...
آینه ای که بیم صداقتش را دارم
جوانی...
متن انسی س ا
ارسال شده توسط
ensi
متن دلنوشته
متن آینه
متن جوانی
متن انار
متن صداقت
متن پیر
متن غبار
خیلی وقت بود ؛ که حال و هوای روز هایش خاکستری بود .
تمام عواطف و احساساتش را درست در میان جیغ و فریاد های سوختم سوختمش در آخرین روز زندگی اش جا گذاشت .
حال قدم زدن در خیابان امری دردناک بود همان جایی که در مقابل نگاه های ترحم آمیز مردم سرش را پایین می انداخت ، اما چیزی که آزارش می داد برق رضایت در چشمان دختران هم سن و سالش بود ، زمزمه های مسخره شان روحش را تکه تکه می کردند «دیگر زیبا نیست ، صورتش در اسید سوخت ، جوانیش به باد رفت »
کاش می توانس...
متن یلدا حقوردی
ارسال شده توسط
yalda_haghverdi
متن دردناک
متن حیف
متن غریبه
متن دخترانه
متن بردباری
متن اسید
متن جوانی
در جادهٔ پاییزی جوانی گام بر می دارم ...
برق غرور در چشمانم می درخشد و با نوای رویاهای شیرین می رقصم
گوش هایم از شنیدن درست و غلط های مکرر اطرافیان به درد امده است و تظاهر می کنم به فهمیدن !
در رویاهایم سینه سپر می کنم و در میدان جوانی مبارزه می کنم با تمام راستی هایی که معلوم نیست چه کسی درست بودنشان را تعیین کرده است ...
پرواز را برایم دیکته کرده اند و من عشق سقوط را در دل می پرورانم ...
اما یادگرفتم ، سازگاری با روز های سختی که سهم من است...
متن یلدا حقوردی
ارسال شده توسط
yalda_haghverdi
متن جوانی
متن دیکته
متن پرواز
متن عشق
متن سقوط
متن بلند پروازانه
متن شجاعت
پند پاییز است ...
زندگی را قدر دان تا چون بهاران زنده و سبز و جوانی
روزگار زودی تو را تا رنگ زرد پیری و
روزی که پایان میپذیری میبرد !
محمدعلی یوسفی...
متن محمدعلی یوسفی
متن پند
متن پاییز
متن زندگی
متن بهاران
متن پیری
متن جوانی
در سراشیبی عمر، بی گمان دعوت شدم.در برش تقدیر، شیب پر از هراسم را درک میکنم، که چگونه میتوانم ادامه دهم .تقویم زندگی پر بارم را مینگرم ،وارد میانسالی شدم. برحه ای از فصل نو و جدید شدم ،می توانم ذهنیتم را به عینیت ببینم.و با تدبیر به آن بنگرم ،آینه اتاقم سخن از تصویری خسته و پر از تجربه میدهد ، مدام از سیر جوانی میگویید. از گذشت زمان،از اتمام فصلی ،که پر از جنبش و حرکت بود. انگار ندیدمش،بی گمان افکارم بهم میریزد. ودر اوج مهارت در کنترل آن از خودم...
متن دلنوشته
ارسال شده توسط
Golsa
متن گذر عمر
متن عادت
متن تقدیر
متن میانسالی
متن تدبیر
متن جوانی
متن تنهایی
من به پاییز بدون تو عادت دارم
به پرسه زدنه شبانه عادت دارم
مدتی بود که در جستن آن مَه بودم
من به شبهای قمر در عقرب عادت دارم
ای دل وا دادهِ غمگین مانده
من به یک لحظه هجوم یادت عادت دارم
خاطراتی که شبیخون زده بر عُزلَت دل
من به پیری در جوانی عادت دارم
حس خوبی نیست ولی ای دوست
من به پاییز بدون تو عادت دارم......
متن شعر
متن پوریا قربان زاده
متن پاییز
متن پیری
متن عادت
متن دوست
متن جوانی
نشسته ام به پنجره نگاه میکنم
دریچه آه میکشد...
تو از کدام راه میرسی ؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود...
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد ...
هوشنگ ابتهاج...
متن غمگین
ارسال شده توسط
د_م _ ف
متن ابتهاج
متن دلپذیر
متن جوانی
متن امید
متن پیر
متن هوشنگ ابتهاج
شاید باید توی زندگی دلیلی باشد
که بخاطرش پیر بشویم
اگر دلیلی برای پیر شدن
نداشته باشیم
که زندگی نمی چسبد
آن وقت میخواهی بنشینی
به کنج دیوار نگاه کنی و به کجای
جوانی ات بیندیشی؟!
...
متن زهرا بخشعلی پور
متن پیر
متن جوانی
متن پیر شدن
چون چشم گشوده ام به صد بار
روز از نو و روزی از نو ای یار
هر دم که فرو برم نفس را
این لحظه گذر کند چه بسیار
هر سال چو سال نو شود باز
عمرم گذرد ولی به تکرار
از شور و جوانیم چه گویم
پیری بشود بر آن پدیدار
افسوس که عمر ما هدر رفت
در حسرت نوگلی وفادار
از گرمی جام باده گویم
نه مست کند مرا نه هشیار
این قامت من ز غم دو تا شد
مخمور و خمیده پای دیوار
چون چشم به ره نشانده ما را
دل بسته به یاد روز دیدار...
متن شعر
متن مرجان نیکوپرور
متن افسوس
متن حسرت
متن روز دیدار
متن پیری
متن جوانی
برخیز و بیا که همزبانی بکنیم
با بادهٔ ناب تازه جانی بکنیم
در نیمه شبی دور زچشم اغیار
لب بر لب هم یادجوانی بکنیم...
متن شعر
متن سیّد ف هاشمی
متن همزبانی
متن جوانی
متن یادجوانی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
نیامدی و .....
دیر شد....
بخشی از شعر...
متن شعر
متن دلپذیر
متن جوانی
متن امید
متن پیر
متن دیر
متن هوشنگ ابتهاج
باز هم ۱۸ سالگی معروف....
آغاز جوانی و پایان نوجوانی......
خوشحالم از زمینی که امسال مهربان تر چرخید و مرا به اهداف و آرزوهایم نزدیک تر کرد....
خوشحالم که در نوجوانیم بی پروا خندیدم و شادی کردم.....
خوشحالم که روز های نوجوانی را \زندگی\ کردم.
ارمغانم ازدفتر نوجوانی کوله باری ازتجربه وعبرت است و درس است و پند...
به دوش خواهم کشید تجربیات نوجوانی ام رادر روزهای جوانی....و رها خواهم کرد هرآنچه باعث رنجش دل وبارانی شدن چشم هایم می شود...
توکل...
متن دلنوشته
ارسال شده توسط
ElhamKarimi
متن الهام کریمی
متن جوانی
متن پایان نوجوانی
متن امید
کجاست آن خواب و خیال هایم؟!...
کجاست آن همه ذوق رسیدن به آینده؟!...
کجاست آن من بی پروا؟!...
این من نیستم...
کسی که در تنم زندانی کرده ام؛همان کودک نترس، با آرزوهای بزرگ و امیدی بس بی انتها نیست...
این من نیستم...
همانی که تنها دغدغه اش رویا پردازی بی نهایت بود... این من نیستم...
همانی که در پی کشف حقایق پنهان بود...
همانی که آنقدر خوش خیال بود، که نفهمید کی وارد مصیبت های ناعادلانه ی زندگانی شد...
همانی که نمیدانست گر...
متن دلنوشته
ارسال شده توسط
نازنین مرادی
متن زندگی
متن تباهی
متن سرزنش
متن خیال
متن کودک
متن نترس
متن امید
میدونی
من دلم نمیخواد وقتی شصت ساله شدم به روزهایی که هدر دادم غبطه بخورم.
دلم نمیخواد به این فکر کنم که چرا بخاطر جنسیتم نتونستم تو شلوغ ترین نقطه شهر قهقهه بزنم.
یا چرا به خاطر حرف مردم عشق اولم رو پنهون کردم و آخرشم بوسیدم و گذاشتمش کنار.
دلم نمیخواد تو آخرین روزای شصت و یک سالگیم روی صندلی چوبیم تاب بخورم و در حالی که دارم کورکورانه آخرین ردیف از شال گردن نوه ام رو می بافم به این فکر کنم که چرا از قدرتی که تو جوونیم داشتم استفاده نکردم، خ...
متن مونس آهنگری
ارسال شده توسط
Moones_ahangari
متن جوانی
متن قدرت
متن حسرت
متن دیوانگی
متن دلنوشته
ما سه نفر بودیم... صدایمان می زدند انار خندان...بس که می خندیدیم به کار و حال این دنیا...معلممان می گفت زود پیر می شوید چون زیادی می خندید...اما در خیال ما پیری و زوال جایی نداشت...بین خودمان مسابقه گذاشته بودیم برای زود بزرگ شدن...یکی لابلای دیوان حافظ قد می کشید و دیگری گلستان خوانی می کرد... من اما می نوشتم فقط... از بهار، از رویا، از عشق، از بیکرانگی بی مرز این جهان...یکی از ما بهار نوجوانی را ندید و چون دانه های انار آرزوهایش پاشیده شد بر خا...
متن مریم افشاری
متن انار خندان
متن پیری
متن عشق
متن جوانی
متن پیر
نکند که نمانی ، برویی
از همه کس سیر شوم
در اوج جوانی من پیر شوم
نکند که نمانی ، بروی
از همه دلگیر شوم
در اوج سراء به یکباره غمگین شوم
نکند که نمانی ، بروی
دست ِ دلم رو بشود
مرگ و این زندگی ام بسته به تقدیر شود...
متن مونا واعظی
متن پیر
متن جوانی
متن دلگیر
متن مرگ
متن زندگی
متن تقدیر
افسوس که نامه جوانی طی شد / وان تازه بهار زندگانی طی شد / حالی که ورا نام جوانی گفتند / معلوم نشد که او کی آمد کی شد...
متن عمر خیام
متن سخن بزرگان
متن ناب
متن جوانی
متن افسوس
اشکِ ما را در نیاور، همزبانی پیشکش
خرمن ما را نسوزان، مهربانی پیشکش
دست در دستِ رقیبان تیر بر قلبم نزن
در میانِ معرکه پادرمیانی پیشکش
دزدِ ایمانِ دلِ چون بید لرزانم نباش
از من و عهدی که بستی پاسبانی پیشکش
عاملِ دیوانگی های منِ مجنون نباش
مهربانی کردنت با این روانی پیشکش
کم بزن زخمِ زبان بر پیکرِ دلداده ات
بوسه های آتشین و ارغوانی پیشکش
بی تفاوت از کنارِ ناله هایم رد نشو
گفتن از دیدارهای ناگهانی پیشکش
از چه در لفافه بنویسد ...
متن شعر
متن علیرضا رنجبر
متن پیشکش
متن مهربانی
متن دلداده
متن بوسه
متن سنگدل
متن عشق
رفتنت شروع برگریزان
عاشقانه هایم بود
باینکه باد سرد پاییزی
بهار جوانی را به یغما میبرد
با چشمان پر از نم باران
خیالت را درآغوش میگیرم
و هنوز هم مجنون وار دوستت دارم.......
متن عاشقانه
متن پاییز
متن جوانی
متن باران
متن خیال
متن دوستت دارم
متن آغوش
متن امیر افشار
غرور لعنتی شد پایِ رفتن,گرچه میدانم
درون جاده های بی سر و ته,بی توحیرانم
منم آنکه برای عشقهای دیگران شاعر شدم امّا
خودم یک مصرعِ بی وزن,در اعماق دیوانم
شبیه شهریارم,شاعری عاشق بدون تو
جوانی رفته و پیرم، ولی نشکست پیمانم
شکوفایی نخواه از من,خزان زد شاخه هایم را
شبیه \باغ بی برگی\میان ماه آبانم
به جان شانه هایت,شانه هایم تا که میلرزد
به جای شانه های تو سری دارم به دامانم
فدای چشم تو,اشک و \غروبِ مردمکهایم\
سزاوار عذابم من که با...
متن شعر
ارسال شده توسط
zanezemestanam
متن مریم ملکی
متن زن زمستانم
متن غرور
متن عشق
متن شاعر
متن عاشق
متن جوانی
عشق، زیباست در ایام جوانی اما
پای هم پیر شدن هم چه صفایی دارد!...
متن شعر
متن علی قمیان
متن عشق
متن پیر
متن صفا
متن جوانی
تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت
غیر از تو من به هیچ کس انگار هیچ وقت...
-
اینجا دلم برای تو هی شور می زند
از خود مواظبت کن و نگذار هیچ وقت...
-
اخبار گفت شهر شما امن و راحت است
من باورم نمی شود، اخبار هیچ وقت...
-
حیفند روزهای جوانی، نمی شوند
این روزها دو مرتبه تکرار هیچ وقت
من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بوده ام برات سزاوار؟... هیچ وقت!
-
بگذار من شکسته شوم تو صبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچ وقت......
متن شعر
متن نجمه زارع
متن هیچ وقت
متن جوانی
متن اخبار
متن سزاوار
متن صبور
آه...جوانی ام چه
خویشاوندیِ نزدیکی
با فرسودگی داشت
بی بیداری
مرگِ عمری را دیدم
که رنج هایش دراز با لبخندی کوتاه
و غم هایی بس جادار بود....
متن یاسمن جم پوری
متن جوانی
متن فرسودگی
متن لبخند
متن مرگ
خیال دیدنت چه دلپذیر بود،
جوانی ام در این امید پیر شد،
نیامدی و دیر شد........
متن عاشقانه
متن هوشنگ ابتهاج
متن خیال
متن دلپذیر
متن جوانی
متن امید
متن دیر شد
متن پیر
دل پیش کسی باشد، وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی......
متن شعر
متن سید تقی سیدی
متن لعنت
متن زندگی
متن عشق
متن جوانی
متن۳۹:
در حسرت یک دوستت دارم از او،
جوانی از ما برید!...
متن مهرانه اکبری
متن حسرت
متن دوستت دارم
متن جوانی
ما جوانی را میان خاک مدفون کرده ایم
بس که در پایان هر شادی، درآمد پیر ما......
متن شعر
متن جوانی
متن مدفون
متن مجید لشکری
متن شادی
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگ هایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،
اصلا رنگ و رقص
و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این
روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند
و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،
به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به پاییزی که در حال تمام شدن هست
ریز ریز،
آرام آر...
متن نسرین بهجتی
متن زندگی ست دیگر
متن فرصت
متن جوانی
متن روزها را دریاب
متن آسمان زندگی
دل پیش کسی باشد
و وصلش نتوانی...
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی ......
متن شعر
متن سید تقی سیدی
متن لعنت
متن زندگی
متن عشق
متن جوانی
جوانی ات را به پای کسی بریز
که بوی ماندنش
شهر را برداشته باشد....
متن رامین وهاب
ارسال شده توسط
raminvahab
متن جوانی
ادامه