برویم چون دیوانه ای سرگردان در هیاهویِ عاشقانه هایِ دور آن جا که فقط من باشم و تو پایِ شبنم هایِ بی قرار
زن وقتی به ترانه یِ عاشقانه برمی گردد آرام می شود و ، ، ، رو به عقب می رود بلند می شود موهایش می پیچد درشعر بدنبال عشق می رود و ، ، ، زنانگی اش را با صدای قلم شعر می کند.