پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
برویمچون دیوانه ای سرگرداندر هیاهویِ عاشقانه هایِ دورآن جا که فقطمن باشم وتوپایِ شبنم هایِ بی قرار...
زن وقتی به ترانه یِعاشقانه برمی گرددآرام می شودو ، ، ،رو به عقب می رودبلند می شودموهایش می پیچد درشعربدنبال عشق می رودو ، ، ،زنانگی اش را باصدای قلم شعر می کند....