متن زن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زن
یه بوی خاصی هم داریم؛
به اسم “بوی خونه”
که عطرشو زن خونه خوشبوتر می کنه.
این روزها تکرار در تکرار دردم
در خود فرو مى ریزم و آوار دردم
یک آینه، یک زن و یک بغض شکسته
شب تا سپیده ، جان به لب بیدار دردم
پیوند دهنده ی عشق و جان است،
بر بلندای زندگی -
زن!
شعر: دریا هورامی
ترجمه: زانا کوردستانی
همواره در نامردیِ دنیای بی احساس،
زن بودم و، زن هستم و، زن نیز خواهم ماند!
زهرا حکیمی بافقی، مقطع غزل ۱۲۶، کتاب نوای احساس.
تو یک دشت از نرگس و سوسنی!
تو سرگیجه ی یاس و آویشنی!
نگاه تو دریا! صدایت بهشت!
پیام آورِ ناز و رقصیدنی!
تو معشوقه ی قلب این شاعری
خدایی و شاید به شکل زنی!
ببین! واژه هایم خجالت کشید...
تو از وصف در شعر، هستی غنی!
و من تا...
راستی
تو می دانی
من تنها زنی هستم در این دنیا
که شب ها
وقتی آخرین نفس های امیدم را می کشم
و از لحظه های خاکستری جنگ می گریزم
و از ازدحام آدم هایی که فقط هستند
تا روحم را بخراشند
و قلبم فشرده می شود از دردهای مزمن...
شبی زنی شعرهایش را سوزاند
و برای یک دیدار ساده
از پنجره ها گذشت
آشفتن خواب ، کار ساده ای نیست
وقتی پلک هایت
خسته از سایه ای سنگین است
مرا ببین...
غریب تر از هر آشنای دیروزم
و این شعرهایی که می خوانی ،
حاصل بیخوابی های هر شب...
من سریع عقب نکشیده ام
به یک باره ترکت نکرده ام
در صدم ثانیه قلبم را پس نگرفته ام
من زنم!
یک زن برای خواسته هایش تا آخرین
لحظه می جنگد
زمانی دست از تلاش
برمی دارد که دگر خسته شده باشد
آنگاه متوجه می شود
هیچ چیز به اندازه...
میدانم بانوجان
وقت هایی که دلت میگیرد
تنها تکیه گاه تو آینه ی اتاقت هست
می ایستی روبرویش ، خیره به چهره ات
کمی نوازش موها
کمی آرایش
و لبخندی تلخ و پرمعنا به خودت...
به دلتنگی هایی که در پشت نقاب مخفیشان کرده ای.
لباس گلدار و خوش رنگی...
زن ها نه قلب خانه اند
نه آشپزخانه خط قرمزشان است
زن ها تنها برای خود هستند
آنقدر در گوش دختران خوانده اند
ازدواج کن خوشبخت شوی
بچه دارشو مادر شوی
غذا درست کن کدبانو شوی
اما هیچگاه به آنها نگفتند
تلاش کن تا موفق شوی
مدال بیاور تا قهرمان...
زن ها نه قلب خانه اند
نه آشپزخانه خط قرمزشان است
زن ها تنها برای خود هستند
آنقدر در گوش دختران خوانده اند
شوهر کن خوشبخت شوی
بچه دارشو مادر شوی
غذا درست کن کدبانو شوی
اما هیچگاه به آنها نگفتند
تلاش کن تا موفق شوی
مدال بیاور تا قهرمان...
تو یک زنی…
زیباو آراسته بپوش!
برای خودت وقت بگذار!
خودت را به صرف شام
در کوچه های عاشقی
دعوت کن !
تو یک زنی .. .
با عزت نفس بلندت
تصمیم بگیر!
پای تمام رنج هایت
خدایت را فریاد بزن!
تو مادر سرزمین عاشقی هستی !
تو یک زنی...
دخترم!
حتی اگر زمین
از انقراض پلنگ ها پر شد،
تو همچنان و همیشه
ماه بمان!
نه در چشمه
نه در اقیانوس
که در دامن آسمان!
و رسالت شیرین تو
همین تابیدن روشنایی ست
به نام زن...
◾سیامک عشقعلی
هر چه را که آفرید دلیلی داشت
و عقل من با من سخن میگوید
چشم را آفرید تا زیبایی دیده شود
خنده را آفرید تا شادی شکوه داشته باشد
دوستی را آفرید تا تنهایی منزوی شود
معرفت را آفرید تا خوبی درک شود
گناه را آفرید تا بخشش معنا داشته...
زن طراوت زندگی نیست . . .
زن روغن مابین چرخ دنده های نخراشیده ی زندگی نیست . . .
زن بخش مهمی از زندگی نیست . . .
زن مُسکن دردهای زندگی مرد نیست . . . . . .
زن
تمامِ تمامِ تمام زندگی مرد است . .
زن ….جنس عجیبی ست!
چشم هایش را که می بندی, دیدِ دلش بیشتر…
دلش را که میشکنی, باران لطافت از چشم هایش سرازیر…
انگار درست شده تا…روی عشق را کم کند!
آینده اجتماع در دست مادران است.
اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود،
تنها اوست که می تواند آن را نجات دهد.
ما زن ها ...
نه عشقمان را با ملاک ثروت انتخاب می کنیم
نه بدنی ورزیده و قد رشید
و ته ریش و عطر تلخ ...
در رویاهای پانزده سالگی مان مرد رویاهایمان این چنین بوده
ولی ...
ما عاشق کسی می شویم که بوی ماندن بدهد
کسی که بفهمد...