پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو توالت پارک بودممأموره در زد گفت چی میزنی؟گفتم : زور....نمیدونم چرا از خنده مرد...
رفیقم دپرس بود باباش فرستادش سوئیس چن ماه بمونه ریکاوری کنه برگرده اونوقت من 5 دیقه میرم توالت بابام با لگد میاد تو میگه ببند شیرآبو پولش زیاد میشههه...
تو توالت پارک بودم...یه ساقی مواد اومد گفت: داداش چی میزنی یه ساعته اون تو؟گفتم: زورنمیدونم چرا از خنده مرد. الان مراسم شب هفتشیم...