جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
به درجه ای از سینگلی رسیدمبه خودم زنگ میزنمبوق اشغال میخوره فحش میدم...بعد تماس از دست رفته میاد ذوق میکنم.واسه بهبود سلامتیم دعا کنید....
به حدی از سینگلی رسیدمکه دیشب خودم به خودم پیام دادم ،عشقم رسیدی خونه خبر بدهبعد یادم رفت خبر بدم تا صبح از نگرانی خوابم نبرد......