متن نگرانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نگرانی
رهایم کن
بسپرم به خاطراتم
دیگر گردش دروادی تنهایی خاطراتم ممنوعه نیست جان دلم
تصور خیالت را آنچنان که دلم میخواهد پروازش میدهم برپهنه آسمان قلبم
آغوشت امن وجودم
نه پشت پرده هراس پنهان میشوم و نه پاهایم در تراس نگرانی ، سُر میخورد.
نمیدانم چرا هر شب...
هوای چشم مــــن بی تــــو....
کمی بارانی و سرد است...
زندگی باهام سخته
هرکسی نمیتونه باهام زندگی کنه
یه آدم معتقدم که هرجوری شده پای دستور های شرع وای میسته
اگر کسی هم کفو و هم راهم نباشه بدجور صدمه میبینه
تو چجوری ای
نمیدونم
برات دعا میکنم
یا مثلم بشی یا که کلا فراموشم کنی
برات دعا میکنم که...
تو از غم آب می شوی
و بال های من می سوزد؛
از شعله های بلندِ افتاده به جانت،
راه فراری نیست...
- کتایون آتاکیشی زاده
آرام در را باز کرد
قدم های کوتاهش را یکی پس از دیگری جلو میگذاشت و حرکت میکرد
ساعت آمدنش کمی دیر بود
نمیخاست کسی را بدخواب کند
هرچند..
قرار بود دیروز برسد ولی خب...
ملوانی بود و دریا...
دریا بود و بدحالی...
بدحالی بود و موج..
موج بود و...
آرزوهاتو بزرگ و نگرانی هاتو کوچک نگهدار
تاریکی ها اندک روشناییِ به جا مانده را، ناشیانه می بلعیدند.
آرامش در جوّی ناپایدار بود؛ رخت می بست و جایش را با نگرانی عوض می کرد.
عشق در میانِ ما غریبه و غرورش شکسته بود،
فکر فرار را به عمل تبدیل می کرد و تنفر به ریشِ ما می...
این روز ها دیوانه وار دنبال مکانی میگردم که آرامشی بی حد و مرز داشته باشد و خودم باشم و خدای بالای سرم...جایی که دور باشم از هر چیز و هر کسی که با حرف هایش نگرانی آینده را به جانم می اندازد....محدثه بخشی