وقتی دلم می گیرد از ‎هر اتفاق بی گمان

‎دل را به هر سویی کشم ‎در بند مهرت آنچنان ‎من انتظاری میکشم ‎در این سکوت بی امان

‎جان میدهم در پای تو ‎اینست کار عاشقان ‎میخانه ام چشمان تو ‎با هر کسی بیگانه ام

‎ای آسمان بر من نگر ‎اشکم به هر دیده روان ‎ای عشق ای دریای درد ‎ای آرزوهای محال

‎میسوزد از تو سینه ام ‎دردی به جان استخوان

‎با من چه کردی هر نفس ‎مشتاق دیدارت شوم

‎سرگشته چون باد غریب ‎در دست بی رحم زمان ‎دیوانه ام دیوانه ام ‎شوقی برای بودنی

‎ای بیکران ناب ناب ‎ای تا همیشه جاودان ‎میخانه ام چشمان تو ‎با هر کسی بیگانه ام

‎ای آسمان بر من نگر ‎اشکم به هر دیده روان ‎ای عشق ای دریای درد ‎ای آرزوهای محال

‎میسوزد از تو سینه ام ‎دردی به جان استخوان



Mohamad Majidi Ey Eshgh Lyric

ZibaMatn.IR