متن آهنگ فریاد پیمان ابوطالبی

زیبا متن : متن آهنگ و شعر آهنگ

معشوق غزل ساز پر آوازه ی طناز
ای چشم تو یک منظره ی دلبر دلباز رویای من این است که یک شب لب دریا
من باشم و چشمان تو و آتش و آواز چشمان تو بی نقص تر از شهر فرنگ است
پیشت سپر انداخته هر آنچه قشنگ است ای دلبر آشوبگرم خانه ات آباد
از عشق تو یک شهر در اندیشه ی جنگ است پیش تو خیال غم و تشویش حرام است
ناراحتی ام پیش تو انگار تمام است من شادم و دل دادم و فریاد که با تو
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
محبوب منی خوب منی روح و روانی
هر لحظه چو خون در رگ من در جریانی من عین توام عین توام چون که شنیدم
هر آنچه که در جستن آنی تو همانی پیش تو خیال غم و تشویش حرام است
ناراحتی ام پیش تو انگار تمام است من شادم و دل دادم و فریاد که با تو
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است پیش تو خیال غم و تشویش حرام است
ناراحتی ام پیش تو انگار تمام است من شادم و دل دادم و فریاد که با تو
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

Peyman Abootalebi Faryad Lyric

ZibaMatn.IR
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
ارسال متن