یه حاله بیمار و خراب دوتایی تموم میشیم تو غروب لباس ریا رو درار تا کجا میخوای بری با دروغ اولش همه چی ساده رسیدیم آخر جاده حالا دو تا گیجه مریض هر چی بشه دیگه دلاشون پیشه هم نیست خیلی چیزا گفتیم عملی نشد خواستیم بشیم ماله هم ولی...
باز طبق معمول میشینی رو پشته بوم شهرمون آرزوتو میبینی میدی براش دست تکون ماشینای رنگارنگ خونه های سرد و سنگ بزن یه قهوه تلخ بیخیال آدمای پ.. کلاغ من سفیده ساختم براش یه لونه تو سینم برام میخونه بنویس بده نشونه بنویس یه روز خوب و بد و زشته...