دارم با هر جور و منطق فکرشو می کنم با عقل جور در نمیاد ..
بالاخره آدم یه جا کم میاره ..
حالا هر چقدر وانمود هم کنه آدم قوی باشه ..
دیدی وقتی سنگ از سیلی موج های آب یه جاهای که کم میاره، تَرک میخوره ..
یا دیدی بالاخره یه جایی این دلتنگی اَمون آدم دَر میاره و هر چقدر هم که ادعای مردونگی کنی ، بالاخره طاقتت تموم میشه، فوران میکنی و شروع میکنی به گریه کردن ..
بالاخره آهن هم زنگ می زنه ..
خب ..
حالا تو بگو ، با کدوم آهنگ به یادم افتادی ..؟
چند بار خواستی غرورتو بشکنی سمت من بیای ولی دست نگهداشتی ..؟
چند بار حریف عذاب وجدانت نشدی و آهسته لابلای آه، حسرت کشیدن ها ، احساس ندامت کردی ..؟
راستی هنوز با خودت چند، چندی ..؟
که گاهی وقتا با دَست، پَس می زنی و با پا، پیش میکَشی ..
ZibaMatn.IR