100 متن کوتاه بغل ۱۴۰۳ جدید 2025

دیالوگ رمان بدجنس ترین خوب من:
بعضی وقتا محکم بغلم کن!
آروم دم گوشم بگو: من کنارتم...
تا ابد! تا همیشه...
همین جمله ت ممکنه منو
از مرگ نجات بده!! :)

عطر بغلت دوست دارم🔐❤

بغلت عطر شعرهاتو میده
عطر شاعر بودنت میده
وقتی بغلم میکنی
وجودم بوی شعر میده

بوی قهوه ی چشمانت دوباره قدم گذاشت
در کوچه ی بی کسی ام
عطر تنت را در گوشه ای از آغوشم پنهان کرده ام
دلتنگت که می شوم
خودم را بغل می کنم...

تو اگر باشی و من باشم و باران باشد
به بغل می کشمت گر چه خیابان باشد!!

با من از منطق حرف نزن ،
وقتی فقط بغلت ،
فقط بغلت
آرومم میکنه!

بغل کن مرا
چنان تنگ که هیچکس نفهمد
زخم....
روی تن من بود٬
یاتو

بی مهابا بغلم کن وسط مردم شهر /به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

مرا محکم بغل کن
زنده خواهم شد به آسانی
که گرمای تنت
در گردش خونم اثر دارد..

آدم باید یکی و داشته باشه که با بغل کردنش همه چی و فراموش کنه، حتی خودشو!

️️️

کم کن این فاصله را
قصه بغل می خواهد...

دلم بغل میخواهد
از آنهایی که
تاریخ انقضاء ندارد ...

️️️

میشود بین دو دستت یک بغل،جا واکنی؟
غیر من،هر دلبری را تا ابد حاشا کنی

تو را هی در بغل باید بگیرم

ز لب هایت عسل باید بگیرم

و امشب را نخواب ازچشم مستت

که الهام غزل باید بگیرم

من یه روز یه فراهوشِ باشعور می سازم که وقتی بهش میگم \دلم گرفته\
محکم بغلم کنه و بگه: تموم میشه!
:) ♡

برنامه نویسِ شاعرشونم😁!
مهدیه جاویدی🌱)

و تمام شب . . .
مویرگ هایش در حسرتِ آغوشِ وی
میل به پارگی داشتند . . . !

مهدیه جاویدی:)
کپی با ذکر نام💌
چنل ادبی من در روبیکا: @faryad ghalb

میگن هیچجا خونه خود آدم نمیشه
بغل تو خونه منه : )
تو این همه مدت
ک نزدیکه ۳ ماه بشه
هیچجایی توی این دنیا بهتر از بغلت پیدا نمیشه کرد: )

من اونقدر دوست دارم
که هر وقت داشتی از چشمام
سقوط میکردی
قلبم رو پنجه هاش ایستاد
و قبل از افتادنت بغلت کرد
برای همینه که تو
گوشه نشین
قلبم شدی

گر چه یک روز
مرا سخت بغل میگیری
کاش آن روز کفن عطر تو را پس ندهد...

هیچ حس آرامشی
نمیتونه با بغلت رقابت کنه....️

بغل ابراز علاقس
ولی بوس تزریق علاقس

این هوا خودش یه نشونس،نه اونقد سرده که اتیش روشن کرد
نه اون گرم که لباس گرم نپوشید تعادلش فقط بغله

️

کاش یه نردبون بودکه وقتی حالمون خوب نبود
ازش بالا مرفتیم وخدارو محکم بغل میکردیم...

بغل هم پدیده عجیبیه، هم از پشت میچسبه هم از جلو

چقدر زجر می کشند شعرهایم
وقتی اجبار دارم ،
کوچکترین حرفهای ساده را ،
با لکنت ، در هزار پرده بگویم ..
کاش میشد یک سر سوزن از
احساس شعرهایم را بغل می کردی...

بهزادغدیری

تنها لوکیشنى که دوس ندارم کسى جز خودم توش باشه
چهار وجبِ بغلته️

صبح یعنی بغلم باشی ومن قبل ازتو
بنشینم به تماشای طلوع چشمت

️️️

بخدا
از بغلت
تا بغلم راهی نیست

دلتنگی / نه با پیام رفع میشه نه با شنیدن صداش/ فقط بغل

+ از دلتنگی میشه به کجا پناه برد؟!
به بغل !️

میگویند:
هر بار کسى را گرم در آغوش میگیریم یک روز به عمرمان اضافه میشود
پس لطفا مرا بغل کن...️

تو این وضع داغون
و هوای غمگین پاییز
تنها راه نجات بغله!

محکم بغل بگیر مرا...
تا که بگویم به همه...
او فقط جانِ من و یارِ من و مالِ من است...

چهار وجب بغلت
تنها لوڪیشنی ڪہ دوست ندارم
ڪسی جز خودم توش باشہ..

عشق واقعی یعنی
یه بغل محکم بعد از یه دعوای سخت

عاشق که میشوى
هیچ گاه نمیتوانى تنها بمانى!
یا خودش را بغل میکنى
یا خاطراتش را...

این که همدیگرو بغل میکنین، دست همدیگر و میگیرین باعث میشه شهر خوشگلتر شه، هیچ خجالتیم نداره!


️️️

تو رو بغل میکنم
عشقُ نفس میکشم️

️️️

آسمان خورشید را
میان بازوان خودش گرفته
توهم بیا
بغلم کن و با بوسه ای
صبحم را بخیر کن..️

️️️

شک ندارم بهترین لوکیشن جهان بغله
حالا اگه بغل کسی باشه که دوسش دارید که دیگه نگم براتون


️️️

زمستان که بیاید

اوضاع بهتر مى‌ شود

کسی به دو عاشق که از سرما

یکدیگر را بغل کرده‌ اند

کاری ندارد …

|حَیَّ عَلَى| آغوش تو

همان |خَیْرِالْعَمَل| است..

شاعر: ارس آرامی

بازو بگشا و بغلم کن که این کودک درونم سخت بغلی مزاج است!

ارس آرامی

پاییز بغل میخوام ترین فصل ساله

سخت دلتنگم و آغوش تو را می خواهم
که قرار دل بیچاره ی عاشق بغل است

مرا هنگام رفتن در بغل کردی،ولی این کار
دقیقا مثل بسم الله یک قصاب میماند

لطیف مثل گل پر از بهانه و ناز است
گرفته اند از تنش گلاب قمصر را

نگاه او غزل، لبش وفور زیبایی
خدا چه شاعرانه خلق کرده دلبر را!


🟪 شاعر: سیامک عشقعلی

دلتنگ تر از من به خدا نیست در این شهر

در حادثه ی خیس خیابان ، بغلم کن...

بهزاد غدیری/ شاعر کاشانی

- امروز جوری بغلم کن که انگار فردا می میرم!
+ فردا چی؟
- فردا جوری بغلم کن که انگار از مرگ برگشتم ...

بهزاد غدیری

کاش، بغلش ، باز بود تا به عشق بغلش کوچه را با سر بدوم حجت اله حبیبی

کاش ، همیشه بغلی بود تا آدم های تنها به آن پناه می بردن حجت اله حبیبی

با لطف صدای تو غزل می چسبد
چون صبح که شیر با عسل می چسبد
پاییز رسیده و هوا بارانیست
سردم شده، پیش آی! ک بغل می چسبد

در دورهٔ ما عشق فقط بند هوس شد
با یک بغل و بوسه گرفتار قفس شد
تا بوسه اصابت نکند بر بن قلبت
بیهوده لب آلوده به آن بوسهٔ کَس شد

میان بازوانت
جای متبرکی ست
ضریح تنت
طواف کردن دارد
آغوشت
مدینه ی فاضله ی
همه ی آغوش هاست...

آنکه یارش در بغل دارد چه داند حال من

من عاشقت شدم ،
بدون این که حتی واسه یه بارَم که شده بغلت کنم !

دو لیوان چایی و دمنوش لطفا
قمیشی، چاووشی، گوگوش لطفا

من از پی وی عزیزم خسته هستم
بغل... بوسه.. کمی آغوش لطفا

ارس آرامی

عشقم تو بغل کردنی ترین موجود دنیایی

کاش یکی بود تو بغلش گریه میکردم دردودل میکردم وجودش ارامش بخشم بود میشد یه تکیه گاه محکم

ذوق اولین بغل
زود فراموش میشه
ولی بغض آخرین بغل
هیچ وقت فراموش نمیشه

الان به تنها چیزی که نیاز دارم توی این هوای سرد
یه بغل محکم با گرمای تن توعه که باعث میشه راحت بخوابم

اونجا که بغلت میکنه و پیشونیت میبوسه زمان باید وایسه دیگه


️️️

خورشید منی بیا و بر من تو بتاب
اندر بغلم بیا و آسوده بخواب

سر را تو بذار بر سر شانه ی من
با نغمه ی خوش بخوان تو یک قصه ناب

«بهزاد غدیری»

بوسه بر لب های تو شیرنتر از جام عسل
یک دو بیتی از لبت باشد برابر با غزل

من بهایش می دهم هرچند باشد قیمتش
پس بده یک بوسه را با اندکی از آن بغل!

ارس آرامی