100 متن کوتاه فریاد ۱۴۰۳ جدید 2025

متن های کوتاه درباره فریاد

100 متن کوتاه فریاد ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن فریاد برای اینستاگرام و بیو واتساپ

ظلمِ بی حد، تمامِ دنیا را،/ کرده تاراج و رفته از هر جا/
التهابی که می سروده، از،/ حسّ نابی که محوِ فریادی ست/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)

ظلمِ بی حد تمامِ دنیا را کر
ارسال شده توسط الهه‌ی احساس
لینک متن

عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست
تا کَسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست 

عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد
لینک متن

دلم فریاد می‌خواهد
ولی در انزوای خویش
چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم
هر شب...

 دلم فریاد می‌خواهد ولی در ا
لینک متن

صدای تیشه فرهاد
دوباره میکشد فریاد
‎که ای شیرین‌تر از جانم
چرا بردی مرا از یاد...

 صدای تیشه فرهاد دوباره میکش
لینک متن

حوصله سکوت
اگر سر رفت!
چاره دگر فریاد است

حوصله سکوتاگر سر رفتچاره دگر
لینک متن

نقش می شود
بر سنگ فرش دل
حرکات موزون
خاطرات
برگ
برگ
فریاد...

نقش می شود بر سنگ فرش دل ح
ارسال شده توسط آریا ابراهیمی
لینک متن

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود

 زنده را تا زنده است باید به
لینک متن

از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت:
«محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است»

اعضای وجودم همه فریاد کشیدند:
«احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح است»

از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
لینک متن

من اگر از رسوایی میترسیدم
دهانم بوی دوستت دارم نمیداد
چشمهایم فریاد نمیزدند،
و قلبم نمی تپید...!

من اگر از رسوایی میترسیدم دهان
لینک متن

میخوام جوری سکوت کنم که فراصوت فریادم رو فقط مورچه ها بشنوند

میخوام جوری سکوت کنم که فراصوت
ارسال شده توسط مسعود افشار
لینک متن

تو چقدر مُفت فروختی ،
به فریاد همه ؛
زمزمه ی حالِ مرا ...

تو چقدر مُفت فروختی به فریاد
لینک متن

نیستی
و در نبودنت
از سردی فاصله می لرزم
برف دوری ات
قلبم را سفیدپوش کرده
و من با نگاهی منتظر
خیره ام به جاده ای سفید
تا که خورشید نگاهت
به فریادم برسد


مجید رفیع زاد

نیستی و در نبودنت از سردی فا
ارسال شده توسط دل نوشته های پاییزی
لینک متن

از دیوارها / غم میبارد.../ کوچه ها / بهت زده / خیابان را / بغض گرفته / گلوی میدان / پُر از فریاد / چه کسی/ این پیراهنِ سیاه را به تنِ ما کرده است...! / به کجای وطنم دست بکشم / که نگوید آ...خ

 از دیوارها غم میبارد
لینک متن

فریاد کن، حسّ تبی، با دلِ خود!
پرواز کن، تا تپشی؛ تا دلِ خود!
وقتی، دلت، می تپد از، بلبلِ مِهر،
در یاد کن، یا تبِ گُل؛ یا دلِ خود!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس

فریاد کن حسّ تبی با دلِ خود
ارسال شده توسط الهه‌ی احساس
لینک متن

زنده بودم به خدا هرچه کشیدم فریاد…
نه کسی بود دراین شهرنه فریاد رسی.. بنویسید فقط روی مزارم ای داد…
خانه ی غصه شود تابه قیامت آباد…

زنده بودم به خدا هرچه کشیدم فر
لینک متن

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبار آلود و دور

یا خزانی خالی از فریاد و شور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
لینک متن

وقتی به خودمان دروغ می گوییم آن را بلند تر فریاد می زنیم..

وقتی به خودمان دروغ می گوییم آ
لینک متن

-بس که خمیازۀ فریاد کشیدم،
دیری‌ست ؛
خواب‌هایم همه کابوس،
همه فریادند…

 بس که خمیازۀ فریاد کشیدم
لینک متن

راه خواهم افتاد
باز از ریشه به برگ
باز از بود به هست
باز از خاموشی تا فریاد...

راه خواهم افتاد باز از ریشه
لینک متن

زیبایی عشق

به سکوت است نه فریاد

پس با تمام سکوتم

دوستت دارم

زیبایی عشق به سکوت است
لینک متن

آرزوی بزرگتری ندارم

جز اینکه
غصه های چسبیده ی گلو را
فریاد کنم
آی دروازه ها
یاری می کنید؟

آرزوی بزرگتری ندارم جز اینک
لینک متن

ناله را هر چند می خواهم که پنهان بر کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن

ناله را هر چند می خواهم که پنه
لینک متن

خون می‌رود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد...

خون می‌رود نهفته از این زخم ان
لینک متن

بهار آیینه یاد تو باشد
گل خورشید همزاد تو باشد
به هر دشتی که سرخ از خون مردی است
طنین سبز فریاد تو باشد

بهار آیینه یاد تو باشد گل خور
لینک متن

خرسند بود
به سردخانه که می بردیمش
از خانه ی سردمان
دیگر نمی لرزید
در دهان نیمه بازش
ته مانده ی فریادی می درخشید
و هنوز
سوختگی سینه اش را پنهان می کرد
پدرم مرده بود

خرسند بود به سردخانه که می بر
لینک متن

ازدیوار چین/تا چینِ و چروک جاده ی ابریشم/فریاد در نهالستانهای توت رشت

 ازدیوار چینتا چینِ و چروک
لینک متن

یک بوسه تو میل به بوس دگرم کرد
فریاد ازاین أب نمک تشنه ترم کرد

یک بوسه تو میل به بوس دگرم کرد
ارسال شده توسط عباس رئیسی
لینک متن

من اگر می دانستم
بعضی ها را باید بلند بلند
دوست داشت

بطور یقین
تو را با فریاد می سرودم
تا دلم
تمام بایدها
و نباید ها را رها کند
و از عشق سخن بگوید ...️

من اگر می دانستم بعضی ها را ب
لینک متن

فریاد بزن بغض، بگو درد خودت را
تا کی همه شب چشم تر و بالش نمناک ؟

فریاد بزن بغض بگو درد خودت را
لینک متن

تابوتم

آه درختی است

فریاد می زند

زندگی را

تابوتمآه درختی استفریاد می زند
لینک متن

آیا کسی هست که بی واژه مرا بفهمد؟

من در سکوتم فریاد میزنم!

ارس آرامی

آیا کسی هست که بی واژه مرا بفه
ارسال شده توسط Maryam
لینک متن

احمد شاملو:

من آن دریای آرامم
که درمن ؛
فریاد همه طوفانهاست ....

احمد شاملو من آن دریای آرا
لینک متن

باید جوری فریاد دوستت دارم سر داد
که مزه خون را در گلو حس کرد
باید فهمید حتی گفتن آن جمله تاوان دارد
چه برسد پای آن ماندن!

نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده

باید جوری فریاد دوستت دارم سر
ارسال شده توسط کتایون آتاکیشی زاده
لینک متن

فریاد

خاک می شوند
پشت درهای بسته
فریادهای بی صدا

فریاد خاک می شوند پشت درها
ارسال شده توسط چامک ها
لینک متن

اینجا دنیایی است پر از آدمی
که متولد می شوند از دردها
اما صدایشان بگوش نمی رسد....!
رقیه سلطانی

اینجا دنیایی است پر از آدمی
ارسال شده توسط رقیه سلطانی
لینک متن

هر لحظه ثانیه شمار
نبودنت را فریاد می زند
ضربان قلبم چه ناکوک می شود
وقتی که ساعت
به وقت نبودنت
کوک است


مجید رفیع زاد

هر لحظه ثانیه شمار نبودنت را
ارسال شده توسط دل نوشته های پاییزی
لینک متن

پشت این دیوارها
هر لحظه فریادی می دهد جان
و من در توهم این کوچه ی بن بست
به فرار می اندیشم...

پشت این دیوارهاهر لحظه فریادی
لینک متن

نگاه آبی آسمان را دوست دارم؛
وقتی:
در سحرگاهان راز،
با محبّت؛
با مهر،
اشکی از نور می بارد؛
و خدای را،
در باورم فریاد می سازد…
زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز.

نگاه آبی آسمان را دوست دارم
ارسال شده توسط الهه‌ی احساس
لینک متن

برای بعضی درد ها
نه می توان گریه کرد ...
نه می توان فریاد زد ...
برای بعضی از دردها...
فقط می توان
نگاه کرد و شکست ...

برای بعضی درد ها نه می توان
لینک متن

ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ تو ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯼ
تو ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻢ ﺗﻮﯾﯽ … .
.
.

 ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ تو ﺟﺎ ﺩﺍ
لینک متن

مرا جز تو یاری نیست
ای مرحم دل
باشد که زخم هایم روزی به فریادم برسند

مرا جز تو یاری نیست ای مرحم د
ارسال شده توسط اشک باران
لینک متن

تاریکی شب
موهایت را به خاطرم می آورد
و سکوتش
چشم هایت را
آنگاه که تو پلک می بندی
و من چون ناله ی مرغ سحرخیز
پر از فریاد می شوم


مجید رفیع زاد

تاریکی شب موهایت را به خاطرم
ارسال شده توسط دل نوشته های پاییزی
لینک متن

چقدر سخت می شود
یک جاهایی از زندگی
وقتی گلویت
پر از فریادهای خاک خورده است
ولی از ترس جدایی
و ویرانی سالهای عمرت
محکوم به سکوت می شوی!

چقدر سخت می شود یک
لینک متن

روزهایی که بی تو می ‌گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه‌ هاش
آرزو باز می کشد فریاد
در کنار تو می‌گذشت ای کاش

روزهایی که بی تو می ‌گذرد
لینک متن

فریاد ز دست چون تو فریاد رسی

فریاد ز دست چون تو فریاد رسی
لینک متن

قلبت‌ مال منه
بگو اینو
داد بزن
چه فرشته ای همراه منه...

قلبت‌ مال منه بگو اینو داد ب
لینک متن

ما دور افتادگان را قدرت فریاد نیست

ما دور افتادگان را قدرت فریاد
ارسال شده توسط بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
لینک متن

می کشد فریاد
نگاه تو
در قاب خالی دیوار

می کشد فریاد نگاه تو در قاب
لینک متن

در خموشی های من فریادهاست
آنکه دریابد چه می گویم کجاست؟

در خموشی های من فریادهاست آنک
لینک متن

آه ای بغض فروخورده کمی فریاد باش
حبس را بشکن، رها شو، پر بکش، آزاد باش

آه ای بغض فروخورده کمی فریاد ب
لینک متن

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی…
من درد مشترکم
مرا فریاد کن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم
لینک متن

‌‌
من امّا
جلوى دخترمان
روزى هزار بار قربان صدقه ات میروم!
چشم و گوشش باز شود اتفاقاً...
باید بفهمد
* مَرد *خواستنش را فریاد میزند!

 ‌‌ من امّا جلوى دخترمان ر
لینک متن

به نبودنِ تو فکر کردم
و فریاد کشیدم: «دنیا!
واقعاً می توانی از این هم غم انگیزتر بشوی؟»

به نبودنِ تو فکر کردمو فریاد ک
لینک متن

فریاد سکوت
و ترس نداشتنت
هر شب مرا محاصره می کند
دیگر چاره ای جز شکستن بغض نیست
و خیالت تنها دلگرمی من است
تا در آغوش شب
پناه ببرم به شانه هایی امن
برای باریدن


مجید رفیع زاد

فریاد سکوت و ترس نداشتنت هر
ارسال شده توسط دل نوشته های پاییزی
لینک متن
ارسال متن