تاری بزن تاری بزن که نغمه جانانه ام کند آواره ام نموده و دیوانه ام کند با شور و حال نم نم باران ترانه را در کوچه باغ آینه بر شانه ام کند ای آشنای زمزمه های سحرگهان تاری بزن که واله و مستانه ام کند با لحظه های صحبت...