مرد غمگین آرزویش رفتن است راه را تنها نمایش دیدن است سرد و نمناک و غمین دل مسلخی اینچنین آدم شدن هم ایمن است کو گناهی که بیاویزم به آن شال شبهای که تنها مأمن است آن خدای که بر من ندارد امتحان بخدا معشوق نور ومراچشم و تن است...