من؛ نه ابرم که ببارم نه کویرِ خشک و تشنه پیچکم من پیچکی که غرقِ رویا، مست و شیدا، از تَنِ عشق؛ رفته بالا ✍شیما رحمانی
عشق پیچکی ست که دیوار نمیشناسد!
در حالِ دوست داشتن تواَم مثل پیچک بی دیوار...
بیا با هم تانگو برقصیم... می خواهم بپیچم چون پیچکی براندام نیلوفرانه ات...