شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
خواب می دیدخوابِ چقدر بوسهو چقدر ازپاشنه درکَنانِ سینه چاکو چقدر آفتابِ بر تنو چقدر ماهِ پُر در شکمو چقدر گنجشکَکان که از سینه اش دانه برچینندو چقدر برومند و چقدر پُرناز در دامنشکه آن ها هم پس از او خوابِ بوسه ببینند و خوابِ در از پاشنه کندن و سینه چاکی و آفتاب و ماهِ پُر و گنجشکَکانِ دانه برچین از سینه و......داس فرو ریختخواب قرمز شد...