بود در آغاز راهم ، چاه و یک بیراهه ای پس بدیدم در میان خواب و رویا چهره آراسته ای داشت آن مرد نوری از خود ، مثل ماه بود احساسم به او ، مانند همراه و پناه در نگاه و در کلامش بود، یک شایستگی تا که گویم مشکلم ...