جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
فرقی نمیکند ...اهل نوانخانه جان گریر باشیم یا اهل خانواده ای کم جمعیت یا پرجمعیت ...همه ی ما دوست داریم در زندگی امان بابا لنگ درازی داشته باشیم کهتمام حواسش به غم و غصه هامان باشد!بابا لنگ درازی که با وجود آنکه جودی تنها بودشده بود تمام دنیایش ...برای خوشحال کردنش هرکاری که از دستش برمی آمد انجام میدادبابا لنگ درازی که پر بود از عشق و امنیت ...بابا لنگ درازی که خدای دوم جودی شده بود !دلمان می خواهد کسی را داشته باشیم که بدون ...
قبلا می توانستم دختری بی فکر و بی خیال و آسوده باشم !چون چیز ارزشمندی نداشتم که از دست بدهم.ولی حالا ...تا آخر عمر یک نگرانی بزرگ خواهم داشت.هر وقت که تو از من دور باشی به همه ی اتومبیل هایی فکر می کنم که ممکن است تو را زیر بگیرند.یا همه ی تخته های اعلامیه ای که ممکن است روی سرت بیفتد !و یا همه ی میکروب های وحشتناکی که ممکن است بخوری ... آرامش خیالم تا ابد از بین رفته است !...