امشب از دست تنهایى، تمام خویش را درخود گُم کرده مى بینم گُلدان زرد جوانى را ترک خورده مى بینم ضریح عشق درچلچله مشغله ام، مسئله دار مى بینم، بلور خاک بی ثمر در ریشه درخت جانم پاییز میبینم مرغ دل در هوای مدینه مادر حنجره شب پاره میبینم .