شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
بیخیال باش جان دلم!بیخیال تمام نبودن هایشان....بیخیال تمام بغض هایی که در خلوت شکست و کسی اشکمان را پاک نکرد!بیخیال تمام روزهایی که منتظرشان بودیم تا حالی از دل سوخته ما بگیرند!بیخیال همه اینها...سخت بود،ولی گذراندیمتلخ بود،ولی یاد گرفتیمفهمیدیم دوست داشتنشان توهماتی بیش نبود...و در نهایت،همان کسی که گمان میکردیم نجاتمان میدهدقلبمان را له کرددستمان را رها کرد...ودیگر سراغمان را نگرفت!!ما خیلی دیر فهمیدیم که چقدر تنهاییم!.....