پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
غم در آنجا فروکش می کندآفتابش پرنور تر از همه جاستبرف های زمستانش گرمی شن های ساحلی تابستان را دارددیوارهایش بلند و مستحکم تا زمانی که چراغش روشن است,سفره اش گرم استجاده اش همواردروازه هایش بازجنگلش سرسبزو درختانش پربارقطعا تکه ای از بهشت آنجاستخانه ی پدری را می گویم.....