خواستم בل بـڪنم چشم سیاهش نگذاشت. خواستم בور شوم عشوہ و نازش نگذاشت. آن سیـہ چشم و همـہ عشوہ و نازش بـہ ڪنار. خواستم جان بـבهم בر رہ عشقش، وفـایش نگذاشت.