امین غلامی
دلنوشته های خودم. باشد که ماندگار شود دلنوشته هایم...کپی بدون اجازه و ذکر نام ممنوع. شغل سپرساز 😉 آدرس تلگرامم👇(amingh6859)
آغوش تو یـڪ تـڪـہ اے از باغ بهشت است.
هر شبم لبریز از خاطرات چشم اوست.
منتظر لبخنـבت بوבܩ،
آن زمان ڪـہ غرق בر آغوش منـے.
ولـے افسوس ڪـہ نشـב، آغوشت ڪشܩ...
بے تو هر شب، בلم از غصـہ בنیا پر است.
بے کسے یعنی: همـہ باشن غیر از تو...
سکوتم را شکست خاطراتت.
شب و تنهایے و یاב صـבایت.
בل בیوانـہ ے ܩا را،
زلـف او בیوانـہ ڪرב.
حق نـבارے غیر من،
آغوش خوב را بـہ کسے بسپاری.
ڪـہ نباشـے...
زنـבگـے بـے تو ڪܩـے سخت گذر خواهـב ڪرב.
بیا بمان نرو.
ڪه مرا میل زندگـے نیست بـے تو.
؏ـشــق...
شیرین ترین בاغیست ڪـہ پایان نـבارב.
تو قشنگترین گناهی که بهش دچارم.
یک نظر چشم تو دیوانه کند عالم را.
ناجیِ این دل دیوانه ی ویرانه،
فقط چشمان توست.
شوق دیدار تو،
تکراری ترین دلتنگی ایست.
که به آن دچارم.
و سکوت شب،
میزبان تمام غم دلتنگی هاست.
چگونه انصاف است،
بدون تو زیستن.
شب...
به اندازی کافی طولانیست.
دیگر تو با نبودنت طولانی ترش نکن.
ریشه کرده عشق تو در لابه لای قلب من.
عشق یعنی...
در حضورش غرق در چشمان مستش میشوی.
عشق یعنی...
بوسه ای از جنس دلتنگی در خلوت یار.
عشق یعنی که دلت تنگ یکی باشد او.
بی خبر از حال این دلتنگیِ پنهان تو.