
امین غلامی تخلص (شاعر کوچک)
دلنوشته های خودم. باشد که ماندگار شود دلنوشته هایم...کپی بدون اجازه و ذکر نام ممنوع. شغل سپرساز😉تلگرامم amingh6859
من جز نگه تو،
نشوم مست نگاه کسی هرگز.
بوسه از لبهای مستت، وای عجب حالی دهد.
حال آن مستیه لبهای تو را ، همچو من دادند و بس.
با هر نگهش عاشق و دیوانه ترم کرد
با هر نگهش مست تر از مست ترم کرد
من عاشق و دیوانه و آواره و مستم.
با هر نگهش راهیه می خانه و ویرانه ترم کرد.
چه خوش باشد زمانیکه
دو چشمانِ تو باشد قاتل من.
بـہ کدامین جرم...؟
در چشمان تو حبس شد دلم.
ماییم و همان
مستیه لبهای تو و
بار گناهی سنگین
بر دوشم
سخت است، ـ
چشم ز چشم سیه ات برداشتن.
عمرمان بیهوده بگذشت و نفهمیدیم چرا
آنکه برده قلب ما، اصلا چرا قسمت نشد.
تو ای تنها دلیل زندگانی
نباشی سخت است بر من جوانی.
و شاید عشق..،
فرصت بوسیدن لبهای کسی هست که نیست.
نمیخواهم جهانی را...،
که بی ناز سیه چشمان تو باشد.
یکی باید باشد، که در این هجوم تنهایی شهر
سخت آغوش تو را سخت در آغوش کشد.
تو ای تنها دلیل و آخرین شوق نفس در تن.
بیا تا آخرین لحظه کنارم باش و یارم باش.
بی تو و لبخند تو،
دنیام ندارد دلخوشی.
عشق تو..،
شروع ویرانی قلب و دل ماست.
ای وجودت ذوق عشقی بی نهایت.
بی تو و عشق تو از دنیا گذشتم.
ترس از دست دادنت بدجور ویران میکند.
در میان سینه قلب عاشق و دیوانه ام.
نیمه ای از قلب من در چشم تو افتاده گیر،
نیمه ی دیگر پی چشم انتظاریِ تو مُرد.
به کام دل نمی گردد جهانم،
اگر در روزگارم تو نباشی.
به کام دل نمی گردد،
اگر در روزگارم تو نباشی.
نسل ما نسل همان شهید فهمیده ایست.
که برای جان ایران، ز جان خود گذشت.
تا پای جان
برای ایران...
ای دلیل بی قراری های من چشمان تو.
پس بیا از من مگیرش آن سیه چشمان خود.
جنگ مساوی است با نسل کشی.
چه از سمت اسرائیل باشه چه از سمت ایران.
و من مخالفم با نسل کشی. مخالفم با جنگ.
خدا لعنت کنه اونی رو که واسه اولین بار گفت مرد که گریه نمیکنه...
من پر از بغضم و چشمم پر اشک.
من پر از آهم و قلبم پر درد.
بغض و اشک و درد و آهم به کنار.
من پر از نفرت و آماده ی جنگ.
تا پاے جان،...