جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
یه بار رفیقم تو سربازی خون دماغ شد گفتم چی شدهگفت خاطراتشو تو مغزم کشتم خونش از دماغم زد بیرونبعد چند دیقه طفلی یهو ناخودآگاه گوزید یه رفیق دیگمون گفت خب خداروشکر جنازشم باد برد ......