متن شاطرعباس صبوحی

دشمن اگر می کُشد، به دوست توان گفت
با که توان گفت اینکه: دوست مرا کُشت؟

بر نقد جان دو بوسه ز لعل تو خواستم گرچه گرانبهاست ولیکن
خریدنی است..️

برای جان سپردن ، کوی جانان آرزو دارم ..

مریض عشق را نبود دوائی غیر جان دادن

مگر وصل تو سازد چاره، درد انتظارم را

تو در نماز جماعت مرو ڪه می ترسم

ڪُشی امام و بپاشی صف نماز از هم

برای جان سپردن، کوی جانان آرزو دارم...

میان ابرو و چشم تو، فرق نتوان داد..


بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم...