پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
فقط چند روز از عمرم را عاشقت بودمحتی خودت هم نفهمیدی مالیخولیا دارم انگار قبل از آن را یادم نمی آید بعد از آن هم چنگی به دل نمی زد انگار فقط آن چند روز بود که پر از انگیزه و عشق بودم تو خوشحالم کرده بودی بی آنکه خودت بدانی خلاصه آنکه عشق تو برکت بود سر سفره روحماما مگر دنیا دنیای بده بستان نیست ؟ پس تو هم عاشقم شو فقط چند روزسولماز رضایی...
دلبر جانلطفا بی اجازه بیابی اجازه عاشقم شوبی اجازه نگاهم کناز آن نگاه ها که دلبرانه استعشق، بی اجازه اش قشنگ است......