پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کاش کسی پاییز را سر و ته می کرد!برگ ها به درختمیچسبیدندتو به من.....
پس از تو ای دلاویزم؛ هرات بعد چنگیزمکه هر روزی فرو ریزم به دست پادشاهی نو...
عشق یعنی غزلِ رفتنش آغاز کنیبه تهِ مصرعِ اول نرسی، برگردد!...
بار دیگر طرح کن با من سوال عشق راتا منِ ماهی بگویم پاسخ قلاب چیست!...
تو همان چُرتِ خوشِ اوجِ سحرگاه منیکه به اندازه ی عید رمضان می چسبد!...
کمیِ فاصله ها شاخص نزدیکی نیستمن کنارت، به موازات تو ترسیم شدم...