پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مهربانی از سقف اتاقم چکه میکند!از آسمان که گذر میکنی...منت بگذار بالی بزن! تا سیراب شود اتاق خاک آلوده ی مات شده ام...خوش آن جایی که نشستنت!از سیل خروشان مهرت دریایی شود...کاش اجازه دهی!بالهایت را با جان خستگی زدایم...بلکه این چنین فریبانه!روح و جانم غسل تعمید کند....