پنجشنبه , ۱۹ مهر ۱۴۰۳
موج موهایت شبیه شعرزیبامیشودخوب میدانم دلم یک روز دریامیشودآرزوکردم توراچون رودهرجایی که شددرمسیرقلب من یک روز پیدامیشوددردهایم گرچه بسیارند امالحظه ایباطلوع چشم های تومداوامیشودروبروی چهره ات درآینه زل میزنمتاکه دل ازعشق تو بی تاب وشیدامیشودمهربانی کن به این دل،که هزاران سال راتونباشی درمیان جمع تنهامیشودنیستی چشم انتظاری درد بی درمان شدهعشق در این بی قراری خوب رسوا میشود...
بهترین ترکیبی که هر پدر و مادری می توانند داشته باشند : پدری است که در پشت چهره قاطع خود ، مهربان باشد و مادری که در پشت چهره ی مهربانش ، قاطع باشد ..._دبورا استنتن ...
گفتم مرا چگونه دختری میبینی؟گفت کاریزماتیک..گفتم آخر چگونه..گفت زیبایی تو در موقع حیا..غرورت در هنگام تواضع..بیانت در موقع خشم..خنده ی آرامت در کنار جمع..غم پنهانت در هنگام ناراحتیم ..ماندت کنارم هنگام تنگ دستی ..وفایت در نبودم..و چشمانت ک معصومانه ترین نگاه را دارد..کاریزما بودن فقط زیبایی و اعتماد ب نفس داشتن و مقتدر بودن و فن بیان عالی نیست..دل باید کاریزما باشد تا تو کاریزماتیک باشی..نویسنده:سرکار خ...
سلام، بچه ها. به سیاره ی زمین خوش آمدید.اینجا هوا در تابستان ها گرم است و در زمستان ها، سرد. زمین، گرد و خیس و شلوغ است. شما حداکثر چیزی حدود صد سال اینجا زمان دارید. بچه ها، فقط یک قانون هست که من می دانم: لعنت بهش؛ آدم مجبور است که مهربان باشد._کورت ونه گات_خدا حفظتان کند آقای رزواتر_ترجمه ی محمد حسینی مقدم...
مهربانی، زاده انسانیت بی قید و شرط است که مهر هدیه خداوند برنفس دمیده بر انسان است؛ بی قید و شرط مهر بورزیم که رها میگردید بر عشق خداوندگار 🙏🌹۱۴۰۳/۰۱/۰۸مریم...
.ای پرسش بی زیرای منبیا پنجره های رخوت را بشکنیمو با گریز از حصار سرد نبایدهابساط عیش رابر لحظه های خاک خورده حیات بگستریمبیا دست در دست آسمانآوارگی کنیم در پهنه زمین👌نواختن بلدی؟حتی سوت زدن؟اگر هان ....من میتوانم ساعتها پای موسیقی دلنواز بودنت برقصم خدا نیز همپای ستارگان برایمان کف میزند بی شکسازدلت را کوک کناز سرما نترسمن دفترهای شعرم را می سوزانمبرای تو باید خواندنباید نوشتحالا که آمده ای به ضیافت دلم نترس...
زنان را دوست دارم،بعضی را بیشتر، آن هایی که پرند از تناقض...زنانی با موهای جوگندمی که آن ها را زیر رنگ می پوشانند. آن ها زودتر از موعد ، چین های زمان بر پیشانیشان نشسته و چهره شان در هاله ای از کدورت فرو رفته است اما برای ترمیم آن اسیر دغدغه های دست و پاگیر نشدند بااین که خود را دوست دارند . پیروان آئین نجابت که رکب خورده اند بسیار اما اهل رکب نبوده اند تلخی چشیده اند بی شمار ، اما شیرینی از کلامشان می ریزد و دلشان هر لحظه برای زندگی شان...
تو در شبِ ظلمت مُهتاب ِ منیکه با لبخندت ، نور به جهان میبریاز جادوانه ی چشمانت جادو میکنیو در قلبِ من حس عاشقی میخونیبا دوزیدنِ چشمانم به چشمانتعشق و مهربانی در دلم میجوشدبا قرص کردنِ لبانم به لبانتماجرایی عاشقانه به کمین مینشیندشب است، و تو همچنان در کنارم هستیهر لحظه با تو بیشتر احساس عاشقی میکنمشب است، و تو همچنان در قلبم لبخند میزنیمن همیشه عاشقت هستم و تو همیشه با منی...
نخستین قهرمانِ قصّه ی مِهر،دلِ پیوسته پرغوغای باباست؛میانِ قصّه های قهرمانی،«حماسه»، با «پدر» سرشارِ معناست...شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)...
سلام بر ذهنی که در آن اندیشه ی نشر آدمیت جاری ست آریا ابراهیمی...
دست هایت آیه های مهربانی بود،و چشم هایت رسولِ عشق،بی تو اما،سیاره یِ وجود بر مدارِ هیچ می پیچد....
✍ مهرانهبا آمدنِ مهر، دلم پُر تب و تاست؛احساسِ نهانم، پُر از امواجِ صفاست؛در طرحِ دلم نقشِ خزانی نتپد؛زیرا که گلِ خاطره ام، مهرِ خداست!زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)🌿🌺🌿...
با احساسی، از مهر،لبریز؛چونان مهری،که از پی آن،آبان است،مهربان باشیم و مهرانگیز؛تا بهاری گردد،تمام لحظه هامان،در دلِ پاییز!زهرا حکیمی بافقی (الف احساس) 🍂🍁...
صفا بارید، بر دشتِ دلم، یک ریز؛از آن گردید، غم های گران، ناچیز؛زِ پالیزِ وجودم، مهربانی رُست؛و حسّ دل، رها گشت از، نمِ پاییز!زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
لطفمن که با یک لبخنددلم از کینه تُهی می گرددو به یک گوشه یِ چشم اشک از گوشه یِ چشمم ریزد با سر انگشت نوازش -به شبی یا روزی -مرحمت فرموده به سرِ طفلِ یتیم دل من دست بکش....
هیچ فصلی زاده ی مهر نیست جز پاییز پس مهربان باشیم و نگهبان مهر.حجت اله حبیبی...
غمگین ترین مهرماه،ماه مهریست که بابی مهری شروع شود....
مهربانی از چشم هایش می چکد،یاور روزهای سخت من.مادرم! شعر: آرزو عبدالخالق ترجمه: زانا کوردستانی...
آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیمخود نتوانستیم مهربان باشیم.اما شما وقتی به روزی رسیدیدکه انسان یاور انسان بوددرباره مابا رأفت داوری کنید!...
عشق معنایش را از دست داددوست داشتن مهربانی ...وفا ، خوبیرنگش را باختنگرانِ بچه های این دوره و زمانه امروزی اگر بخواهند از عشق بگویندنقاشی اش را چه رنگی خواهند کشیدرعنا ابراهیمی فرد...
اگر جانی برنجانی و یا قلبی بلرزانی بنا داریم اگر دین را ، میانِ آتش و ناری و گر انسانیت حکم است ؛ در آن هم تو ناکامیکه شرط آدمیت نیست ، همنوعت برنجانی ز هر رنگی ،زهر قومی،ز هر مذهب و یا دینی بدان گر جان برنجانی،رها هرگز نمی مانیمحبت پیشه کن جانم! در این چند روز دنیاییدهد ایزد به قلب تو،جوابِ نیکی ات جاییبخنداند تو را هر دم ؛ اگر یک دم بخندانی بگیرد دست تو هر روز؛ اگر دستی ز کس گیری...
نباشد، جفایت؛ «گلم!» باورمنگردد، به جز، مِهرِ «تو»، در سرماز احساسِ پاینده در جامِ دلتو سرشار کن: کام و هم، ساغرمزهرا حکیمی بافقیکتاب دل گویه های بانوی احساس...
بگو حرفِ قشنگِ مهرَبانی؛که پُر گردد دل از، حسّی نهانی!زمانی که: دلم بسیار تنهاست،مرا سرشارِ خود کن؛ می توانی!زهرا حکیمی بافقیکتاب دل گویه های بانوی احساس...
بخشش را «بخش کن»… محبت را «پخش کن» …غضب «پریشانی» است… نهایتش «پشیمانی» است …هر چه «بضاعتمان» کمتراست … «قضاوتمان» بیشتر است…با «خویشتنداری» … «خویشاوند داری» …به «خشم» … «چشم» نگو …انسان «خوشرو» … گل «معطر» ست.«دوست داشتن» … را «دوست بدار»از «کینه» …«متنفر» باشبه «مهربانی» .. «مهر» بورزبا «آشتی» …. «آشتی» کنو از «جدایی» …«جدا» باش…...
در من زنی نهفته استکه از جان می گذرد ؛تا مهربانی حرف هایش را بزندرعنا ابراهیمی فرد...
امشبابرهای دلتنگی کنار می روندو ستاره ای به نام تومیان آسمان قلبم می درخشدماه ترانه ی وصل می خواندستارگان دست می زنندو انگشت هایمبا موهای تو می رقصندامشب عشق در ما طلوع می کندو ما به مهربانی همتکیه خواهیم کردمجید رفیع زاد...
برایت مهربانی کاشته دل!صفای همزبانی کاشته دل!بخند از نای احساسِ وجودت؛چرا که شادِمانی کاشته دل!شاعر: زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس....
مهربان باشیم شاید فردایی نباشد✍🏻نویسنده :خانم المیراپناهی درین کبود...
بچه که بودم وقتی مریض میشدم ؛عزیز میگفت :تا شب نشده ببرینش دکتر ،شب که بشه بدتر میشه ها!می خندیدم و میگفتم :مریضی مریضیه دیگه عزیز چه ربطی به روز و شبش داره؟ می:گفت ننه من نمیدونم چه حکمتیه ؛ولی همه درد و ،مرضا شبا زورشون به آدم میچربهخدا بیامرز حق داشتشب قشنگه ها ؛ولی گاهی محلی بی رحمههر گرفتاری و غم و غصه ای که داشته باشیشاید روزا بتونی با کار کردن و شلوغ کردن دورت کم رنگش کنی : ولی امون از اون ساعتی که خورشید وسط آسمون ؛ ...
مهربانی مانند برف استهمه ی آنچه را که میپوشاند زیبا میکند....
به بعضی ها که نگاه میکنیشبیه ویتامین سی هستندوقتی در برنامه غذایی شما ویتامین سی باشدکمتر سرما میخوریدو اگر هم سرما خوردیدهمان ویتامین سی، کمک میکند زودتر خوب شویدوجود بعضی ها در زندگی مان همین استبا وجودشان کمتر آسیب میبینیمولی اگر هم آسیب دیدیمدستمان را رها نمیکنندکمک میکنند زودتر خوب شویمحال و هوایتان را خوب میکنندپس مراقب ویتامین سی زندگیتان باشیدموجودات مهربانی که باید خودتان بخواهیدتا درکنارتان بمانند ......
شاید در توصیف آرامش همین بس که؛از دیدنِ خویش بیزار نباشی..و بدانی که یاد و نامت در دل و فکر دیگران، لبخندی از سر رضایت و تصویرِ مطبوعی از جنس مهربانی به همراه خواهد داشت...مازیاراعرابی@maziararabi59...
از دیگران بریدمتا مهربان بمانی...! نامهربان تو رفتیبا دیگران بمانی...!!! بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی...
هیچ کس برایم «من» نمی شود؛این دردناک ترین قسمت مهربانی به دیگران است..! - کتایون آتاکیشی زاده...
به معصومیت نگاهت قسمو به لطافت دستانت،که هیچ چیز در این جهان،جاودانه نیستمگر مهربانیِ قلب تو!غزاله غفارزاده...
هیچوقت اجازه نده که کینه با بدست گرفتن قدرت معاهده صلح تاریخ را به چالش بکشدهمه چیز را به مهربانی واگذار کن آری مهربانی بهترین سفیر صلح جهان استنویسنده عطیه چک نژادیان...
بزرگترین اشتباه ما آدمای مهربون و خوش قلب اینه که فکر میکنم همه مثل خودمونه پس خوبی میکنیم با همه مهربونیم احترام می گذاریم رعایت حال همه رو میکنیم اما از یه جای دیگه خلافش بهمون ثابت میشه از اون موقع به بعد میشیم آدمی که هیچ وقت نبودیم...
من دوست خوبی برای خودم نبودممیدونی چرا ؟چون هیچ وقت به خودم گوش نکردم و همیشه خودم خودم رو اذیت کردم هر چی خودم خواستم رو سعی نکردم به دست بیارم گفتم اشکال نداره خودمم دیگه ........
مهربانی راه میانبر به بهشت است ...آریا ابراهیمی...
قلمم راست بایست ...واژه ها گوش به فرمان قلم ...همگی نظم بگیرید مودب باشید ...صاحب شعر عزیزیست به نام پدر...روز پدر بر تمام پدر های مهربون مبارک...
پائولو کوئیلو :مهربانی مهم ترین اصلِ انسانیت است ! اگر کسی از من کمکی بخواهد به این معنی است که : من هنوز بر روی زمین ارزش دارم...
از یک جایی به بعد درزندگی میفهمی که میشود اهدا کرد مهربانی را آرامش راخوشحالی را...بدون اینکه ذره ای از روحت کاسته شود آری اینگونه میشوددریای قلب انسان را دراوج تهی بودن لبریز ازانسانیت کردنویسنده عطیه چک نژادیان...
هرچند این روزها دنیا هیچ جای مهربانی نیست اما در چنین شرایطی هر قطره مهربانی زندگی بخش است....
هرچی خوش قلب تر باشی حجم دردهای دلت بیشتر و بیشتر میشهو بغض هات سنگین و سنگین تر بخشش برات راحت ترههمه چی به نفع اطرافیانتهاما خودت به سیلابی از درد و زخم و اشک تبدیل میشی و آخر سر هم از درون میمیرییاسمن معین فر...
برای کسی دوستش داری؛از اجبار قفس نهاز مهربانی حصاری بسازتا هر کجا که پرکشیدقلبش برای تو بتپد.....
من از خوشحالی و موفقیت و پیشرفت اطرافیانم و حتی غریبه ها از ته قلبم خوشحال میشم چون به این قانون اعتقاد دارم که خدا سر فرصت مناسب بهترین موقعیت هاشو سر راهم میزاره. تو قلب و عقلم جایی برای حسادت نیست...
یکبار برای همیشهبیاید کنار هم انسانی زندگی کنیمجوری که دیگه جایی برای حسرت نمونههمه نگن ای کاش مردم یخورده باهم مهربون تر بودنهمون گل و بلبل خودمونببین منو شاید غیر ممکن به نظر بیاد ولی شدنیهتنها راهش فقط شروع تغیر از خودمونههر فردی به تنهایی بدون در نظر گرفتن اینکه آیا دیگران هم در این پویش شرکت میکنند شروع به ایجاد حس خوب کنهنتیجه قطعا لذت بخش خواهد بود...
من از ریشه مهربانی ات قد کشیدمدستانم با های نفست گرم میشدو محبت را هر صبحکنار سفره صبحانهبا لبخندت میل میکردمچه دنیای گرمی بودبودنت آغوش بزرگی بودکه هر صبح مرا سیراب میکردرعنا ابراهیمی فرد...
من تو رو آبے دوست دارم تو آبے ترین حس دنیایی مثل همون اسمون بدون ابر مثل دریا مثل حس های قشنگ تو ذهنم که رنگ همه اونا ابیه! عاشقتم دلبر آبے !دوستدار تو: دخترآبےنویسنده: مهرآفرین قاسمی...
آنقدر مهربانی که مهربانیت را حد نیستچیزی به اندازه ی مهربانیت بی حد نیستمجموعه زیبایی که در تصرفت داریدر هیچ اندام و سر و روی تن و قد نیستچیزی بخواهی از کسی در آن لحظهدیگر برایش فرصتِ اما و شاید نیستآن چه میان لب هایت پنهان هستدر شیشه های الکل هشتاد در صد نیستگر چه تلاشش را نموده باز هم این شعرباید به آن خوبی که از تو گفته باشد نیست...