پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
زمستان سرد رفت و بهار اومده چادر به کمرش بسته چون موقع کار اومدهاون که پاهاش در گل هست و تو دستاش جوانه برنج هست اونو از دور میشناسم اون مادر منه....