پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
فرزند ایران..من ایرانم من آن فرزند آریوبرزن شیر دلیرانمکه یورش می برد بر آن سکندر های ویرانممن آن فرزند تاریخ هزاران ساله ی خورشیدمن آن عصاره ی اندیشه ی خفته درون کوهسارانمکه می تازد به لشکرگاه مکر و حیله و ترفندقلم بر صفحه و آن سینه ی تاریخ زیبای نگارانمهنوزم هست می بینم هزاران شیر پا دربندکه غرش می برند بر آن سگان، آزاد گیسویی هزارانممن ایرانم.. فریدونم.. منم آرش..زنم تیری به چشم و دیده ی قلب ضحاکانمنصیبم اشک و باران بود...