فرزند ایران..
من ایرانم من آن فرزند آریوبرزن شیر دلیرانم
که یورش می برد بر آن سکندر های ویرانم
من آن فرزند تاریخ هزاران ساله ی خورشید
من آن عصاره ی اندیشه ی خفته درون کوهسارانم
که می تازد به لشکرگاه مکر و حیله و ترفند
قلم بر صفحه و آن سینه ی تاریخ زیبای نگارانم
هنوزم هست می بینم هزاران شیر پا دربند
که غرش می برند بر آن سگان، آزاد گیسویی هزارانم
من ایرانم.. فریدونم.. منم آرش..
زنم تیری به چشم و دیده ی قلب ضحاکانم
نصیبم اشک و باران بوده و آتش
غزل می خوانم از شوق دلیرانم
بخواب آسوده و آرام، ای جانم
هنوز اندیشه ها در سینه میرانم
قلم بر صفحه و آن سینه ی تاریخ زیبای نگارانم
اشاره به قلم تاریخ نگاران دارد
ZibaMatn.IR