گاهی جهانِ من، منِ بیمرز میشود
در لحظهای که فکرِ درونم مباح نیست
من در سکوت خویش، فرو میروم عمیق
وقتی که قتلِ عاطفه اینجا گناه نیست
از ترسِ نیستی، نفسِ عقل میتَپَد
بر گِردِ بودنم، دلِ بیخواب مُرده است
چشمی که سالها به خودش خیره میشود
از قطرهای، حقیقتِ...